صعود آزاد مادلین سورکین
مادلین سورکین اولین زنی است که صعود آزاد بهDunn-Westbay Direct (5.14) را انجام داده است. در 10 آگوست، مادلین سورکین 40 ساله، از یک روز بدون سقوط بر روی مسیر دایرکت وستبیدان با درجه 5.14، مسیری 4 طوله که در روی قله دیاموند آف لانگز (Diamond of Longes) قرار دارد، لذت ببرد. این قله در پارک ملی کوه راکی قرار دارد. این صعود او را تبدیل به اولین زن و پنجمین فردی کرد که کل مسیر را به شکل آزاد صعود کرده است. بخش کراکس این دیواره حدود 82 متر طول دارد و برای صعود به آن باید یک طناب 80 متری همراه داشت. مسیر از لبه پرتگاه برادوی نزدیک به 4000 متر ارتفاع دارد.
فهرست:
اولین صعود آزاد
اولین صعود آزاد به دایرکت وستبی-دان در سال 2013 توسط تامی کالدول (Tommy Caldwell) انجام شد. جو میلز از صعود کالدول پشتیبانی کرد و همچنین در طول روز بدون سقوط خودشان، مسیر را با موفقیت به قله پیمود. جاناتان سیگریست (Jonathan Seigrist) دومین صعود آزاد را بر روی این مسیر در 2016 تکمیل کرد. جان وارتون نفر بعدی صعود بود، سپس جان ایبرز در 2020 با موفقیت به قله رسید.
سورکین نیز اولین زن و پنجمین نفری بود که توانست مسیر پایان ماه عسل (Honeymoon is Over) (V 5.13c) بر روی Diamond در سال 2016 صعود کرد. پرسش و پاسخی با سورکین درباره روزی که گذراند، در ادامه آمده است:
با چه کسی همکاری کردید؟
من اساسا بر روی مسیر تاپروپ (toprope) بدون همراه کار کردم. من مسیر را به سرعت در دومین تلاش صعود سرطناب که تا آن موقع روی این مسیر انجام داده بودم، پیمودم. هر دو صعود سرطناب من توسط دوستم جف هنسن پشتیبانی شدند. همسرم هنا تیلور بیشتر فرایند بخش این مسیر را مستندسازی و فیلم برداری کرد پشتیبانی او بسیار عالی بود. من نمیتوانم درباره تأثیر حضور در آن بالا زیاده گویی کنم اما تشکری فوقالعاده از همراهانی دارم که حمایت خود را از اقداماتی مانند این نشان دادند.
فکر میکنید چقدر بر روی دیواره زمان و انرژی صرف کردهاید؟
من 11 یا 12 روز را در این تابستان بین 24 ژوئن و 10 آگوست، آنجا صرف کردم. بعضی روزها بهتر بودند زیرا من سازگاری بیشتری داشتم یا صخره رطوبت کمتری داشت. درحالیکه این یک فصل آلپی سخت با آب و هوای مرطوب و طوفان بوده است، خوشبختانه فقط یک روز بود که مسیر سخت آنقدر خیس بود که نمی توانستم کفشهایم را روی آن بگذارم. همچنین سه بار در آگوست 2021 مسیر را پیمودم تا ببینم که آیا شانس صعود آزاد در مسیر را داشتم و به این درک برسم که برای تابستان 2022 چه چیزی مورد نیاز خواهد بود. علاوه بر این، فکر میکنم که این مرور به من کمک کرد تا بدانم به لحاظ ذهنی و فیزیکی چطور برای مسیر تمرین کنم.
استراتژی شما چه بود، هم روی دیواره و هم در تمارینتان؟ به تازگی مثلا یکسال قبل شما از یک سری درمانها/جراحیهای پزشکی بر روی تاندونهای انگشت خود بهبود یافتهاید، درست است؟
بله خوشبختانه در حال حاضر، آرتریت انگشت من برای یک سال و نیم است که بیشتر تحت کنترل بوده است! من به لحاظ ذهنی و فیزیکی احساس سلامت داشتم و تمایل داشتم تا از صمیم قلب و مطمئنا، رؤیایم را به حقیقت تبدیل کنم. تجربه جسمی حقیقتا مطلوب و دوست داشتنی بر روی این کوه و اتکا به کاری که لازم بود انجام شود، در سراسر کار و تلاش به سمت این هدف وجود داشت.
به لحاظ عملی، این اولین پروژهای بود که من تصویرسازی پیوسته را به کار بردم. تعداد بسیار زیادی حرکات پیچیده برای آن مسیر طولانی وجود دارند و من در نهایت توانستم حرکات را با توجه به پیشینهام قبل از خواب انجام دهم، نحوه تنفسم را تمرین کنم و از نیرویی که در من جریان دارد آنقدر قدرت بگیرم که خودم را درحالی تصور میکردم که مسیر را میپیماید. این کارها نیازمند توجه من بود و کمک میکرد که ذهنم را متمرکز کنم و از افکار مضطربانهای که ممکن بود توجه من را از کار فیزیکیای که پیش رو دارم منحرف کنند، دوری کنم.
روزی را توصیف کنید که راهی شدید...
اوه. زیبا بود. من حس صخرهنوردی را داشتم که عاشق صعود است. من در راستای "میتونی همین حالا یک راه پیدا کنی"، برای آن روز یک شعار داشتم. من این شعار را در پایین مسیر پیچیده 80 متری و چندین بار هم بعد از حدود یک ساعت و 15 دقیقهای بود پیمایش مسیر را شروع کرده بودم، به خودم گفتم. در آن صعود دو لحظه خاطره انگیز برایم ماندگارند. اولی، در قسمتی بود که من بغرنجی صعود را بررسی کردم. من توقف کردم تا یک قطعه را جایگذاری کنم و متوجه شدم بهتر است به صعودم ادامه دهم. حرکت بعدی مربوط به گیرههای پا بود که حرکتی بسیار سخت و پیچیده بود و قبل از محل استراحت اول با آن مواجه شدم، واقعا میلرزیدم. آنچه به یاد میآورم، عزم راسخ من در پیدا کردن راه بود. این انرژی در تمام آن حرکتها همراه من بود.
لحظه دیگر، در 10 متر آخر مسیر بود، که یک مسیر پهناگذر نامتوازن تند و تیز است. در جایگذاری انگشت بزرگ راستم اشتباه کردم و به سرعت واکنش نشان دادم. من فکر کردم "کار سختی نیست، فقط درستش کن،" و به یاد میآورم که پوزخند زدم و نوعی حس از خود راضی بودن داشتم. من بلافاصله موقعیت انگشتم را عوض کردم و به حرکت ادامه دادم. وقتی که بعد از آن حرکات سخت، به هدف رسیدم، من با این حس رهایی از قدرت فریاد زدم. در بالای مسیر پیچیده، در ناباوری لذتبخشی برای مدتی دوچرخه سواری میکردم.
مسیرهای باقیمانده برای صعود، تا 5.13- هستند و تا آن هفته، بیش از حد خیس بودهاند و به ظاهر قابل صعود نبودند. من نمیدانستم که دقیقا چطور از آنها صعود کنم اما آنها خشک بودند و باد پشت من بود! حتی زمانی که برای تصور ابزار و مسیر کمی مکث کردم، انرژی آرام بخش زیادی را در خودم حس می کردم. من از یک "روز بدون سقوط" به قله، لذت بردم!
به نظر شما چه چیزی در نهایت باعث موفقیت شد؟
خوشبختانه، وقتی که دادههای بتای خود را مرتب کردم و متوجه شدم چطور استراحت کنم و ضربان قلبم را به سمت بالای مسیر مدیریت کنم، راهیشدن در مسیر، شفاف و صریح شد. برای من، هنر راهی شدن، صرف زمان برای یادگیری درباره جزئیاتی بود مبنی بر اینکه بدن من چطور میتوانست از صخره صعود کند و در کنار چرخههای حرکت و استراحت و تمرین مناسب بین روزهای آن بالا، ریتمی را برای پیشرفت من حفظ کند.
من فکر میکنم وقتی که میبینم میتوانم در مسیر پیش بروم، عملکرد بسیار خوبی خواهم داشت. به نظر من فشار انجام کار یک حس ناخوشایند است و من گاهی اوقات متعجبم که آیا میتوانم این حس را افزایش دهم تا اینکه خودم را به عملکرد سریعتر مجبور کنم.
قبل از این بهار، شما یک صعود آزاد به هالوکینگون وال را در یک روز انجام دادید – من تصور میکنم که آن صعود شما را برای صعود در مسیرهای سخت بالای 4000 متر آماده کرد؟
من دو هدف عملکردی را در این سال گذشته انتخاب کردم که در من انگیزه ایجاد کرد و اینکه من فکر کردم که در انگیزه و تمرکز من برای دایرکت وستبی-دان، نقش خواهد داشت. آنها اهدافی چالشبرانگیز بودند اما اهدافی بودند که فکر کردم میتوانم به سرعت آنها را تکمیل کنم و به ظرفیت من بر روی دایرکت وستبی-دان تبدیل خواهند شد.
در اکتبر 2021، من بعد از تمرین به Yellow Wolf 5.13d صعود کردم (یک دیوار گرانیتی 3000 متری در شمال غربی ویومینگ؛ پنج تا از نه مسیر، 5.13 هستند). من معتقدم که من چهارمین صعود آزاد از مسیر (اولین زن) را انجام دادم. در آوریل 2022، من هالوکینوگن وال را در یک روز و بعد از جایگذاری بولتهای قدیمی در طول زمستان، بالا رفتم (من در سال 2012 به همراه برد گوبرایت، در طول روز صعود آزاد در این مسیر را انجام دادم). هدف "در یک روز"، یک هدف معقول برای من بود، با این حال، من فشاری اضافی را به خودم وارد کردم تا آن را اولین باری که تلاش کردم، انجام دهم. من آن روز در مسیر سخت اشتباه کردم، بنابراین باید آن را تکرار میکردم و آنقدر هیجانزده و علاقمند بودم که به سختی روی صخره میماندم. مدام به این فکر میکردم چه روش مناسب و کاملی برای دایرکت وستبی-دان وجود داشت.
آیا مدتی است که دیگر روی Diamond کار نمیکنید؟
این یک سوال جالب است. من قبلا با فکرکردن به خداحافظی از مسیر و کوه، گریه کردم. من فکر میکنم که علامت خوبی است که با وجود هدف، حس کامل بودن دارم. من وارد مسیر (صعود) شدم و فرایندی عمیقتر وجود دارد که من در آن بودهام و به آرامی در حال شفافسازی آن هستم. امروز صبح، یک شعر برای کوهستان سرودم. (سورکین یک شعر درباره تجربهاش بر روی هالوکینوگن وال برای کوهنوردان نوشت، که اخیرا برای چاپ فرستاده شده است و تا پایان آگوست در دسترس خواهد بود.)
در ادامه به دنبال چه چیزی هستید؟
خیلی چیزها :)
اوضاع با Climbing Grief Fund (صندوق مالی گریف) چطور خواهد بود؟
CGF قبل از اتمام دوره سالیانه جایزه 25 درمانی را پرداخت کرد. من امیدوارم که آلپاین کلاب آمریکا بتواند تأمین بودجه بیشتری را برای 2023 انجام دهد و خدمات اجتماعی بیشتری ارائه دهد.