دروازه ریگ جن ...!

تاریخ انتشار: 1400/7/24 | تاریخ آخرین ویرایش: 1402/11/24

"سفرنامه تصویری انارک و ریگ جن". سوار بر قالیچه پرنده بر فراز دشت‌های آفتاب‌گون و پهناور کویر مرکزی ایران از انارک که چون نگینی زیبا بر رکاب انگشتری سرزمین‌های دور نشسته عبور می‌کنیم و به ریگ جن، این بیابان اسرار آمیز می‌رسیم و آنجا محو تماشای هنر آفریدگار چیره‌دست می‌شویم، از خود بیخود گشته و در این طبیعت مینوی اندیشه‌کنان در پی یافتن اسرار ازل غرق می‌گردیم. در این سیر و سلوک همراهم باشید که گفتنی‌ها بسیار است.


انارک، نگین سرخ کویر مرکزی ایران

    در نیمه‌های راه بودیم و نایین را رد کرده بودیم که شهری سرخ رنگ از دل خاکی کویر دیده شد. شهری کوچک و بسیار زیبا با کوچه‌های کاهگلی و آسمانی بی‌نهایت آبی. کوچه‌هایش باریک و کاهگلی بودند؛ از جنس تمام کوچه‌های مهرانه کویری با طاق‌هایی که سایه‌سار عابرانن هستند و درهای چوبی و کوبه‌های قدیمی و پیر‌نشینانی که ما را دعوت به نشستن می‌کردند. وارد انارک که می‌شویم انگار شهر در خوابی جادویی فرو‌ رفته است. هیچ کسی جز ما نیست. ما هستیم و شهری هزار ساله خفته در نیمروز زمستانی که قدمت آن به قبل از اسلام باز می‌گردد. شهری کویری و کاهگلی با کوچه‌های باریک و دالان‌های تو‌در‌تو! می‌توانیم دیوارهای کاهگلی‌اش را لمس کنیم و انرژی بگیریم. سکوت انارک عجیب ما را به درون می‌خواند و به تفکر و اندیشیدن وا می‌دارد.

روستای زیبای انارک که در استان اصفهان قرار گرفته است و از جاذبه های گردشگری این استان به شمار می‌رود.

    کوبه در را که می‌زنیم، در به روی تاریخ گشوده می‌شود و ما را به دل خود دعوت می‌کند. هیجان وجودمان را در بر می‌گیرد، گویی سوار بر ماشین زمان به دل تاریخ این دیار رفته‌ایم. اینجا باید گوش‌ها را خوب تیز کرد و صدای سطوران، اسب‌ها و زنگ شترهای خسته از راه رسیده را شنید و چشم‌ها را گشود تا نادیدنی‌ها هویدا گردد. به کاروانسرای انارک داخل می‌شویم، جایی که شاید بتوان آن را زیربنای اولین مراکز اقامتی در دنیا نامید. بگذارید کمی از کاروانسراها برایتان بگویم. همان‌طور که می‌دانید فرهنگ مهمان‌نوازی از دیرباز جزوی لاینفک از زندگی ایرانیان بوده است. در گذشته‌های دور که ایران سر جاده ابریشم قرار داشت کاروان‌های زیادی از مسافران را از اقصی نقاط دنیا پذیرا بود. درواقع شاید فرهنگ سکونت در هتل از همین کاروانسراهای ایرانی گرفته شده باشد. بد نیست بدانیم که بزرگترین و زیباترین کاروانسراهای ایران از عهد صفویه آمده‌اند. زمانی که شاه عباس تصمیم به احیای جاده ابریشم گرفت و دستور ساخت  999 کاروانسرا را در سر راه مسافران داد.

کاروانسراها از جاذبه های گردشگری مهم ایران هستند که در مسیرهای مختلف ساخته شده‌اند. بازدید از کاروانسراها از جاذبه های گردشگری هر سفر است

    در کوچه‌ها هیچ کس انگار نیست. گاهی چادر زنی از کوچه‌ای باریک می‌گذرد و صدای کلاغ‌ها که بالای سر ما پرواز می‌کنند. کوچه‌ها سرد اما پاکیزه‌اند و دیوارهایی کاهگلی و مرمت شده حس خوبی از گذشته‌ای باشکوه را زنده می‌کنند. انارک شهری قدیمی است. می‌گویند به دوران صفویه باز می‌گردد محلی‌ها اما معتقدند خیلی قدیمی‌تر از این حرفهاست.کوچه‌های قدیمی آن می‌تواند موید این حرف باشد.کوچه‌هایی که دیگر کمتر کسی در آنها ساکن است و حالا فقط لوکیشن فیلم‌های از جنس کیارستمی شده‌اند. مردم به آنسوی انارک کوچ کرده‌اند و در خانه‌هایی که باد کولر آنها را خنک می‌کند زندگی می‌کنند برای همین است که در دل این محله‌های پرت، بادگیرها رو به فراموشیند و دارند خاک می‌شوند. حیف از این کوچه‌های قدیمی.

بادگیرها از جاذبه های گردشگری بسیار مهم مناطق کویری ایران هستند. این کولرهای طبیعی در روستاها و شهرهای کویری تعبیه می‌شوند

    انارک را اینگونه توصیف باید کرد؛ شهری با برج و باروها و بافت متراکم خانه‌ها دور تا دور آنها. برجکی بر روی کوه، خانه‌های خشتی و متراکم ساخته شده بر روی شیب کوه یادآور روستاهایی مانند ماسوله است و از طرفی بادگیرهایی که از برخی از خانه‌ها سر در آورده‌اند یادآور بافت شهری یزد و کاشان است. این‌ها همگی در قاب تصویری که از سمت راه ورودی شهر هست جای می‌گیرد و با تضاد خود نوعی کنجکاوی برای هر بیننده ایجاد می‌کند. نسبت به بافت مسطح روستاهای کویری نمای خارجی این شهر متفاوت و جذاب برای هر گردشگر است. انگار نمای ورودی روستا می‌کوشد، بهترین و زیباترین جلوه‌های درون شهر را برای شکار رهگذران کویر به نمایش بگذارد و آنها را به درون هدایت کند.

انارک از روستاهای هدف گردشگری استان اصفهان به شمار می‌رود. انارک در نزدیک شهر نائین قرار گرفته است

    بر گوشه درها قفل‌هایی زنگ زده و گاه کلون‌های قدیمی چفت درها شده‌اند. بر فراز خانه‌ها گاهی شاخ قوچی آویخته که نمایانگر شجاعت و دلاوری صاحب خانه بوده، هرچند این روزها شکار دیگر افتخاری اینچنین به صاحبش نمی‌دهد. انارک اما تسمیه به انار دارد. این را می‌شود وقتی فهیمد که در دل حیاط‌های خالی از سکنه آن هنوز درخت اناری دارد زندگی می‌کند و سخاوتمندانه انارهای ترک خورده‌اش را به مسافر کوچه‌های تنها می‌بخشد. دل کندن از انارک کار چندان ساده ای نیست. شهری که دل می‌برد وقتی در سودایش عاشق شوی و تن در جان درختانش سپاری. وقتی در هوایش نفس زنی و نگاه بر آسمان مه آلودش سپاری. وقتی دندان گیر طعم انارهایی شوی که دانه‌های دلشان پیداست! باور کن.

دکوراسیون خانه های مناطق روستایی در انارک خودش جاذبه گردشگری است. دکوول معرف جاذبه های گردشگری به شماست

    از چند نفر از اهالی در مورد مکان‌ها و جاهای دیدنی می‌پرسیم، همگی با حوصله و مهربانی خاصی به حرف‌های ما گوش می‌دهند و با گویشی محلی آدرس موزه مردم‌شناسی کویر انارک را به ما می‌دهند.گويش‌ مردم‌ در منطقه‌ بومي خودشان است‌. در برخورد با افراد غیر بومی تکیه کلام‌های مردم محلی لحن بسیار صمیمی را القا می‌کند. مثلا وقتی مورد خطاب قرار می‌گیرید حتما از کلمه‌ی «جون» در آخر جملات استفاده می‌کنند و همین باعث شد که کمتر احساس غریبه بودن به ما دست بدهد.

موزه مردم شناسی کویر انارک

    بانی این موزه محمد علی ابراهیمی انارکی متخلص به کویر و از نویسندگان شهر انارک است. از راهروی ورودی وارد می‌شویم، که به دو سالن ختم می‌شود؛ سالن اول از تعداد زیادی محفظه‌ چوبی با پوشش شیشه‌ای تشکیل شده که آثار تاریخی در آن نگهداری می‌شود. ماهیت وجود چنین فضایی در شهر کوچک انارک قابل ستایش و تقدیر است، در همین فضای نسبتا کوچک سعی شده که همه چیز کامل به نظر بیاید. ظروف، ادویه‌های بومی، نسخه‌های خطی، سنگ‌های معادن انارک، لباس‌های محلی و... همگی با توضیحات در قفسه‌ها چیده شده اند. و سالن دوم ادوات و ابزار و وسایل زندگی که در گذشته در خانه تمام این مردم سروکار داشته.

    وجود معادن سنگ در اطراف شهر، این شهر را به عنوان آکواریوم معادن ایران مطرح نموده که از جمله معدن سرب نخلک با قدمتی دو هزار ساله جزو قدیمی‌ترین معادن دنیا به حساب می‌آید و نسل به نسل مردمان این خطه از کویر در آن امرار معاش کرده‌اند از پیشنیان ساسانی تا همین حال حاضر! باور کردنش دشوار است که زمین این مادر مهربان از خوان بی انتهایش مردمان این خطه را تا ابد بی نیاز گردانیده.

وجود معادن سنگ و موزه‌هایی که این جاذبه های طبیعی را معرفی می‌کنند خود از اهمیت بالایی برخوردار است.

    اگر از سوی شمال به شهر بنگرید، شهر را با جنگلی از بادگیرها می‌بینید که همگی یک سویه و رو به شمال ساخته شده‌اند تا در تابستان‌های گرم، نسیم خنک شمالی را به درون خانه‌ها ببرند. بدین ترتیب بادگیر از عناصر اصلی در ساخت خانه‌های انارک است. در خانه‌های اعیانی بادگیر بر روی صفه یا ایوان بزرگ خانه قرار دارد و در خانه‌های کوچک، بادگیر برفراز اتاق‌ها قرار گرفته است. اتاق‌ها در پیرامون حیاط بنا شده‌اند. دربیشتر خانه‌ها از آجر کاری به عنوان پنجره و نرده استفاده شده است. در دورۀ ساسانیان، انارک دهی بوده بر سر راه معدن نخلک. کاروان‌ها بعد از ترک معدن به این ده که بر سر راه بود می‌رسیدند و اتراق می‌کردند. و بخاطر انارهایش، مردم بومی آنرا  "نارو سینه" می نامیدند که به معنای "انارستان" است. آثار برجای مانده از باروی شهر متعلق به دوره ناصرالدین شاه است و در پی درخواست امیر کبیر از بزرگان انارک ساخته شد.

کوچه پس کوچه های کویری و روستای انارک یادمان روزگاران گذشته و زندگی به سبک قدیمیان در استان اصفهان و مناطق کویری است

    درها یا بسته‌اند و قفل بر خود دارند یا اگر بازند زخمی و شکسته‌اند.گویی صاحبانشان سال‌هاست آنها را تنها به حال خود واگذاشته‌اند.گویی در این وادی ما تنها هستیم. تنهای تنها که نه. بیخ یکی از دیوارهای کاهگلی کوچه‌های انارک دوچشم تیله‌ای مفتون کننده بیدار بود و ما را دید می‌زد. عجب زیبای نازنینی! همرنگ دیوارها لای این دیوارها در زیر تیغ آفتاب ظهرگاهی لمیده بود و با شات‌های دوربین‌های ما تکان هم نمی‌خورد. شنیده‌ام که گربه‌های کویر زیباترین گربه‌های ایرانند و این یکی فکر کنم نژادش به همان طرف‌ها برمی‌گشت. این حوالی کمی دورتر البته زادگاه یوز ایرانی است و من فکر می‌کنم همه این گربه‌های زیبای  ریشه در همان یوز افسانه‌ای دارند. چشم‌هایش که اینگونه می‌گفت.

کوچه پس کوچه‌های انارک واقع در استان اصفهان و از جاذبه های گردشگری استان اصفهان

پیش به سوی دروازه ریگ جن!

    انارک این عروس افسون‌گر کویر را ترک می‌کنیم ولی من تکه‌ای از دل هزار تکه خود را که در جای‌جای این سرزمین پهناور باقی گذاشته‌ام، در اینجا نیز باقی می‌گذارم. دوباره پا در جاده می‌گذاریم تا به روستایی در حاشیه ریگ جن برسیم. جاده‌ها کاملا خشک و کویری بود. هر‌ازگاهی از کنار روستایی خاکی و به رنگ کاهگل عبور می‌کردیم. من عاشق این جاده‌های کویریم. فکر می‌کنم شاید تکه‌ای از روح من از تن کویر سردرآورده باشد و یا شاید نیاکانی که نمی‌شناسم‌شان اهل کویر بوده‌اند از بس تنم از سرخوشی می‌لرزد وقتی پا بر شهرهای کویری می‌گذارم. نمی‌دانم من عاشق سنگ و رملم پس یا روزی بچه کوهستان بوده‌ام و یا روزی تکه‌ای از ماسه‌های بیابان.

نقشه منطقه کویر ریگ جن یکی از کویرهای مرموز ایران که در استان سمنان قرار گرفته است

    روستایی کوچک عاقبت از دور از لابلای بوته‌های گز و تاغ و تپه‌های ماسه‌ای خود را به ما نشان می‌دهد. اینجا دروازه ورود به ریگ جن است؛ روستای آشتیان...! روستای آشتیان در نگاه اول، بی رونق و ساکت است. انگار هیچ کس در هوای روستا نفس نمی‌زند. مردی با لبخندی بر لب و آغوشی پر از حس میزبانی ما را به درون خانه‌ای دعوت می‌کند. مهمان خانه‌ای از رنگ و نور. میزبان ما مردی از جنس آیینه بود که آمده در گوشه کویر، خشت و سنگ را بوسه می‌زند و با قلب و دستی از جنس مهر خاک را پاس می‌دارد به حرمت نام میراث و سرزمین و تاریخ! شنیده بودیم که روستای آشتیان را روستای دوستی و آشتی نیز می‌نامند از بس مردمانی دارد از جنس نازنین رفاقت و مردمانی مهربان که در گذر تاریخ سرزمین‌شان مهر اصالت خورده‌اند و شیر پاک!

کویر ریگ جن و استان سمنان جاذبه گردشگری بسیار مهم و مرموزی برای افراد علاقه‌مند به کویر به شمار می‌رود

    خانه‌های کویر عموما معماری زیر پوستی دارند! یعنی شما از بیرون چیزی جز یک چهاردیواری خشتی و گلی نمی‌بینید اما وقتی وارد خانه می‌شوید در ابتدا به یک هشتی کوچک می‌رسید. سپس در کناره‌ها اطاق‌ها شروع می‌شوند و دور‌تا‌دور حیاط کوچکی قرار می‌گیرند. در وسط حیاط عموما یک باغچه کوچک مربع شکل قرار دارد که در کنار آن شیر آب کوچکی برای شستشو است. درون این باغچه‌های کویری به سلیقه صاحب خانه از تک درخت نخل گرفته تا سبزیجات خوردنی کاشته شده است. اینجا آب یعنی مفهوم زندگی و درخت یعنی خود زندگی.

کوچه پس کوچه های کویری و روستاهای منطقه ریگ جن و سمنان از صمیمت مردمان کویری می گوید

و اما ریگ جن...!

    برایم جالب است که این مکان که تا به این اندازه آرامش‌بخش و زیباست یکی از دلهره آور‌ترین مکان‌ها در ایران زمین است. ریگ جن ناحیه‌ای وسیع از تپه‌های شنی و با تلاق‌های نمک که در دل دشت کویر قرار گرفته است. این ناحیه جز صعب‌العبور‌‌ترین نواحی جهان است و  مسافران کویری هیچ‌گاه از آن عبور نمی‌کردند. پیشینیان ما این سرزمین را نفرین شده و پایگاه ارواح پلید و شیاطین می‌دانستند. امروزه نیز اکثر شهر و روستاهای اطراف آن این عقیده را دارند و داستان‌ها و باورهایی برایش ساخته‌اند، چرا که از قدیم می‌گفتند هرکس وارد این سرزمین شود، زنده نخواهد ماند.

پوشش گیاهی کویری در اطراف کویر ریگ جن از جاذبه های کویری و گردشگری استان سمنان

    به زمین‌های کشاورزی حاشیه روستا می‌رسیم. جایی که از دل کویر چشمه آبی بیرون می‌زند که در زیر تل طلایی آفتاب جوانه‌های سبز، سر بلند کنند. برای اینکه به تپه‌های رمل برسیم باید از بین زمین‌های کشت عبور کنیم. بعد دیگر تا چشم کار می‌کند رمل‌های سرگردان بیابان است. تعداد خانوارهای ساکن در آشتیان کمتر از انگشتان یک دست است و بیشتر محلی است برای کشاورزی و دامداری اهالی که این روزها به شهرهای همجوار کوچیده‌اند. آنجاست که آدمی پی به سخت‌کوشی مردمان کویر می‌برد. اهالی اندک روستا به کمک قنات آبی که تا نزدیکی روستا آمده توانسته‌اند از خاک بی‌حاصل کویر معجزه سازند و سبزی و آبادانی ایجاد کنند. تنها اما در فاصله کمی از این همه زندگی و آبادی، ریگ جن ترسناک و اسرار آمیز و نابودگر حکمرانی می‌کند.

بافت کاه گلی و ساده خانه های کویری و روستایی که در اطراف کویر ریگ جن و کویرهای انارک و دیگر مناطق ساخته شده اند.

    شن‌های روان این منطقه که محلی‌ها با ترکیب زیبای فارسی (ماسه بادی) رمل از آن نام می‌برند، همه چیز این دریای شنی است که برخلاف دریای مرسوم کمتر موجودی زنده یا مرده در آن یافت می‌شود، این ماسه بادی‌ها تا دیوار به دیوار چینه‌های روستا و زمین‌های کشاورزی آن پیش آمده‌اند و در عین لطافت بسیار چونان آب روان، گویی به انتظار نشسته‌اند تا روستا را هم درنوردند اما مردمان کویر در دل این دریای شن، با توسل به کاریز (قنات) این ابتکار خاص ایرانیان، جزیره‌ای ساخته‌اند، بستر نعمت: خرما، انار، صیفی و ... شاید هم همین نخل‌های استوارند که این سرسبزی را میان این همه بی آبی و داغی به ارمغان آورده‌اند.

زمین های کشاورزی اطراف روستا در مسیر رفتن به کویر ریگ جن در استان سمنان

    منوچهر طیاب که برای ساختن فیلم مستند همراه باد در دل تنهایی کویر به این منطقه وارد شده است (1376)، درباره‌ی ریگ جن می‌نویسد:

    "امکان دارد در میان تنهایی بی‌رحم این ماسه زارها، به هنگام غروب آفتاب و افت درجه‌ حرارت ترانه‌ ویژه‌ای سر دهد که به ترانه شب کویر معروف است. خوب که گوش کنی از ماسه‌زارهای روان اطراف صدای خفیفی خواهی شنید که چون برای آنها توضیحی نداری، اثری اسرارآمیز و وهم انگیز بر انسان خواهد گذاشت. بعضی از این هم فراتر رفته، معتقدند که ارواح خبیثه پیرامون تو به پایکوبی و طبالی مشغول‌اند تا تو را برای همیشه در این وادی خاموش گرفتار کنند"

    محلی‌های این منطقه، چوپان‌ها و ساربان‌ها معتقدند که اگر کسی پایش به ریگ جن برسد، بلافاصله ناپدید و توسط ارواح و موجودات ماورایی به قلب ریگ‌جن فرستاده می‌شود! یکی از کاوشگران می‌گوید که حتی شتر‌های اهالی کویر هم وقتی به این منطقه می‌رسند، می‌ایستند و به هیچ عنوان حرکت نمی‌کنند.

    آیا واقعا این منطقه مثلث برمودای ایران است؟ «آلفونز گابریل» اتریشی و یک کاوشگر سوئدی قصد داشتند این منطقه را کشف کنند، اما هیچ کدام نتوانستند از این بخش از کویر عبور کنند و ناچار به سمت یزد برگشتند.

    فرو رفتن در گل و لجن در «ریگ جن»، شاید یکی از خطرناک‌ترین اتفاقاتی باشد که ممکن است گریبان‌گیر مسافران ناوارد شود و آنها را به کام مرگ بکشاند. سال‌های متمادی، هیچکس جرات آنکه به «ریگ جن» سفر کند و راز این کویر اسرار‌آمیز را کشف کند، نداشت، یا اگر حتی جراتش را هم داشت،‌ به دلیل ناآشنایی با منطقه در راه می‌ماند، اما بالاخره چند سال پی، طلسم «ریگ جن» توسط علی پارسا،‌کویر‌شناس مقیم آمریکا شکسته شد. او به همراه آقای میرانزاده، رئیس وقت پارک ملی کویر، با هواپیما بر افراز ریگ جن رفتند تا ثابت کنند که هیچ چیز شگفت‌انگیزی در ریک جن وجود ندارد. او، یک سال بعد، با ماشین وارد «ریگ جن» شد و بعد از آن بسیاری از کویرنوردان از «ریگ جن» گذشتند. البته با تجهیزات کامل، که نه گرفتار روح شدند و نه جن زده!

کوه‌هایی که کویر ریگ جن و روستاهای اطراف را احاطه کرده اند. کویر ریگ جن کویر مرموز ایران

    گاهي در سكوت مطلقش حتي مي‌تواني صداي بال زدن سنجاقكي را هم بشنوی و لختی بعد از غرش مهيب طوفانش میخواهی كر شوی، گاهی بر اثر گرمای روزش به آتش ذغالی مي‌مانی و در سرمای شبش به بيد لرزانی، گاهی كوره‌سوزان روزش از ديدن آبی آسمانش سيرت می‌كند و جادوی هوش‌بر شبش اسير، گاهی در نرمی ماسه‌هايش اصلا نمی‌توانی قدم از قدم برداری اما در بستر ˈدقˈ سفت و سختش حتی هواپيما هم می‌تواند نشست و برخاست كند و گاهی ...!

    زيبايي كوير تنها به دلارامی، سكوت و دست‌ نخوردگی‌اش نيست، هنر خلق يكجای اين همه تضاد در آلبوم آفرينشش، بخش ديگری از تنوع رنگ به رنگ و جذابيت‌های دلفریبی است كه بيننده را مسحور جمالش می‌كند.

    اینجا همه چیز عیان می‌شود حتی رد پای جنبنده‌ای کوچک که بی سرو‌صدا و بی هیچ ادعایی در انبوه شنزار پی روزی می‌گردد؛ حیرت انگیز‌ترین بخش ماجرا اما جناب باد است که با بازدمی همه چیز را به حالت اول در می‌آورد در کمتر از لحظه‌ای گویی چیزی آنجا نبوده و این جادو و طلسم سحرانگیز کویر است. در حرير شنزار كوير، بخصوص هنگام بدمستی باد می‌توان هنر لطيف طبيعت را در خلق آفرينه‌ها و خطاطی‌های موزونش بر روی سطح ريزدانه‌های جواهرآسای شنی ديد و بر فراز شن‌هايش از اينسو به آنسو غلتيد و به نرمی بر شيب سرسره‌ی تلماسه‌هاش لغزيد و سپس در قفای مسير طي شده، رد پاي خود را به وضوح و دقت جای اثر انگشت ديد.

    اما در دق كه در نقاط پست مناطق كويری و بياباني تشكيل مي‌شود، انگار زمين عمدا مي‌خواهد چهره عبوس و زمختش را به وجهي معكوس به رخ بكشد تا در كنار جلد ژله‌اي و روكش لطيف اطلسي‌اش (رمل)، شدت پوست كلفتی و سختی‌اش را هم نشان دهد. دق اينجا به نمدي سرخ می‌ماند كه پاي باد و باران و دمای هوای طبيعت كويری، آنقدر آن را ورماليده و درهم تنيده كه حسابي سفت و سخت و زمخت شده است.

درختچه ها و پوشش گیاهی که نوید زندگی سخت و طاقت فرسا در مناطق کویری را می‌دهد

    آرامش شب، بي‌درنگ با غروب خورشيد فرا مي‌رسد. شب كوير، موجودي است زيبا و آسماني كه به وصف نمي‌آيد و مردم شهر آن را نمي‌شناسند. اینجا آسمان شکل محدبی دارد. تو به هر طرف که نگاه می‌کنی آسمان انقدر به تو نزدیک است که فکر می‌کنی اگر دست دراز کنی شاید ستاره‌ای را در دست بگیری. افق وجود ندارد و تو در پهنه بیکران این آسمان جاری هستی و خدا همین نزدیکی است. آسمان پوشیده از هزاران ستاره است. دیدن آسمان کویر در شب تجربه جالب و تکرار ناپذیری است. دب اکبر، دب اصغر، خوشه پروین،کهکشان راه شیری و صدها شهاب که هر لحظه از بالای سر شما می‌گذرند خود به خود انسان را به یک حالت کوچکی در برابر عظمت پروردگار می‌کشاند.

غروب در دل کویر، غروب در کویر ریگ جن و دیگر کویرها

    اینجا یاد وصف هنرمندانه استاد ایرج افشار افتادم که می‌گفت: "طبیعت در کویر از شمال رنگین‌تر است. شمال فقط سبز است. گاهی آدمی، اگر که دریا توفانی نباشد در افق رنگ آبی را می‌بیند اما کویر بر خلاف جنگل که همه‌اش سبز است، تپه‌هایی به رنگ‌های متعدد دارد. آنجا بته‌ای می‌بینید که ساقه‌اش قرمز است، باز بته دیگر که قهوه‌ای است ، سفید است، خاکستری است، همه رنگ. تنوع رنگ در کویر بیشتر است. از تنوع رنگ که بگذریم، گشادگی و دلبازی کویر مهم است. وقتی سفر می‌کنید در پیرامون‌تان تا کیلومتر‌ها هیچ چیز حائل نیست. جهان پیش روی شماست ... آزادید ... فراخی جهان را احساس می‌کنید.

شب های سرد در مناطق کویری و شب نشینی در کنار آتش

    و ما ساعاتی از شب کویر را میهمان آسمان ستاره بارانش شدیم و در تاریکی و سکوت بی‌انتهایش جرعه‌ای چای هیزمی نوشیدیم. در برگشت روح‌مان در خلوصی باور نکردنی به آرامی در جسم‌مان جای گرفت و سبکبار و خوشحال بازگشتیم. من در اندیشه بودم که هر سفر چگونه می‌تواند ما را در هر‌گام به خویش نزدیک‌تر کند و ذهن پر از چون و چرا را با هزاران سوال در پیچ و خم خود بشکند و محو سازد تا ما صدای خدا و هستی را از نزدیک‌ترین فاصله بشنویم تا روزی که دیگر فاصله ای نباشد.

    سخن آخر اینکه، اگر تا به حال کویر‌نوردی نکرده‌اید و به اصطلاح حرفه‌ای نیستید، برای اولین تجربه، به هیچ عنوان «ریگ جن» را برنگزینید که در این صورت، رفتنتان با خودتان است و برگشتنتان با خدا، حتی اگر هم حرفه‌ای هستید، حتما به طور گروهی به این منطقه سفر کنید. بهترین وسیله برای سفر به این منطقه جیپ‌های سبک وزن است، نقشه را هم فراموش نکنید، چون سفر به «ریگ جن» بسیار خطرناک است.

سفرهای گروهی به مناطق کویری و ریگ جن، کویر ریگ جن


امیر امیری