جنگل الیمستان: جنگل‌های چهل میلیون ساله

تاریخ انتشار: 1401/2/20 | تاریخ آخرین ویرایش: 1402/11/28

تاکنون چیزی درباره موزه طبیعی شنیده‌اید؟ درباره جنگل‌هایی که چهل میلیون سال تاریخ به خود دیده‌اند چیزی می‌دانید؟ حتما می‌دانید زیرا در مطلب جنگل‌های هیرکانی مفصل درباره‌شان حرف زدیم. این موزه جنگل الیمستان است که با شما همراه خواهیم بود.


سفرنامه جنگل الیمستان

    حالا می‌خواهیم رهسپار بخشی از این جنگل‌های الیمستان چهل میلیون ساله شویم و سفری را آغاز کنیم که اگرچه یک روزه است اما یه اندازه یک کوله‌بار خاطره برایمان به جای خواهد گذاشت. این سطرها قرار است رهسپار جنگل الیمستان شوند و قصه یک جنگل‌نوردی یک روزه را بیان کنند. پس شما هم همراهشان شوید و لذت ببرید.

آغاز سفر

    سفرمان را از تهران آغاز کردیم، زمانی که هنوز سپیده صبح خودش را به چشم انتظارانش نشان نداده بود. قرار بود همراه با همسفرهای‌مان سوار یک اتوبوس گردشگری شویم و به سمت شهر آمل حرکت کنیم. جنگل زیبای الیمستان، جایی که برای دیدنش هیجان زده بودیم، در آمل قرار داشت. مسیر بسیار خلوت بود و ما به سرعت به جایی رسیدیم که قرار بود صبحانه را در آنجا صرف کنیم. اوایل پاییز بود و هوا بسیار دلچسب، رستورانی که قرار بود صبحانه را در آن صرف کنیم در مه زیبایی فر رفته بود و این مساله شروع سفرمان را رمانتیک می‌کرد و چه چیزی بهتر از یک شروع رمانتیک؟

    صبحانه را که صرف کردیم دوباره سوار اتوبوس شدیم تا مسیرمان به سوی الیمستان را ادامه دهیم. باید خود را به کیلومتر 140 جاده هراز برسانیم. آشنایی با همسفران و گرم صحبت شدن با آنها زمانی که را در مسیر بودیم برایمان کوتاه کرد. هنگامی که به کیلومتر 140 رسیدیم، تابلوی امامزاده لهاش را سمت راست جاده دیدیم، باید وارد این فرعی می‌شدیم اما نه با همان اتوبوسی که ما را تا اینجا رسانده بود. مسیر باریک بود و پر پیچ و خم و اتوبوس به راحتی نمی‌توانست در آن تردد کند.

حرکت در جاده خطر

    از اتوبوس پیاده شدیم و سوار مینی بوس‌های محلی که ابتدای جاده فرعی منتظرمان بودند شدیم، جاده پیش رویمان باریک بود و پر پیچ و خم. هفت کیلومتر از این جاده پر پیچ و خم و زیبا، یعنی تا ابتدای روستای لهاش آسفاله بود و از ادامه مسیر تا زمانی که به شروع مسیر راهپیمایی برسیم جاده خاکی می‌شد. اگر دل دیدن چیزهای ترسناک را ندارید بهتر است منظره بیرون را که یک پرتگاه است و براساس آن می‌توان این جاده را جاده خطر نام‌گذاری کرد، نگاه نکنید. اما حیف است کمی شجاعت به خرج ندهید و دیدن یک منظره رویایی را از دست دهید.

    مینی بوس سواری که تمام شود، ابتدای مسیر راهپیمایی است. کوله پشتی‌هایمان که نهارمان، آب آشامیدنی مورد نیازمان، یک دست لباس اضافه، کارت‌های شناسایی‌مان و وسایل شخصی‌مان درونش بود را برداشتیم و راه افتادیم. تلفن‌های همراه‌مان را برای عکاسی شارژ کرده بودیم زیرا کمی از مسیر را که طی می‌کردیم تلفن همراه دیگر آنتن نمی‌داد. روز قبل باران باریده بود و مسیر گل شده بود، این مساله راهپیمایی را کمی برایمان سخت می‌کرد اما این چیزی نبود که بتواند ما را از شروع حرکت باز دارد. قرار بود در مسیر سه بار توقف داشته باشیم و نهارمان را در توقف دوم بخوریم. بنابراین باید زمان را به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کردیم که بتوانیم قبل از شب جنگل‌نوردی را به اتمام برسانیم.

به سوی دشت اول

    شروع به حرکت کردیم. طبیعت پاییزی اطرافمان سختی مسیر را کمرنگ‌تر کرده بود. صفی تشکیل داده بودیم و پشت سر هم به مسیرمان ادامه دادیم تا به دشت اول و محل اولین توقفمان برسیم. هر چه بالاتر می‌رفتیم شیب بیشتر و راه پیچ در پیچ‌تر می‌شد. اما جای جای مسیر تابلوهای راهنمایی وجود داشت که ما را از دسترسی مسیرمان مطمئن می‌کرد. در این مسیر قله دماوند از دور پیداست و این یکی از جذابیت‌های این راهپیمایی بود.

مسیر جنگل الیمستان از تهران را در دکوول بخوانید.

    به طور معمول از ابتدای مسیر تا دشت اول چهل دقیقه زمان لازم است اما به دلیل گلی بودن مسیر، ما زمان بیشتری برای رسیدن به دشت اول که محوطه‌ای پوشیده از چمن بود، صرف کردیم. در کنار این دشت یک چشمه کوچک آب وجود دارد که اگر آب آشامیدنی‌تان تمام شد می‌توانید از این چشمه برای ادامه مسیر آب بردارید. هنوز یکی دو ساعتی به ظهر مانده بود که به دشت اول رسیدیم و توانستیم در هوای مطبوعش نفس تازه کنیم.

    این توقف زمانی را هم برای لیدرها فراهم کرد تا برای‌مان از جنگل‌ چهل میلیون ساله الیمستان و دلیل نام‌گذاری‌اش بگویند. یکی از لیدرها برایمان توضیح داد که جنگل الیمستان به طلای سبز شهرت دارد و در اردیبهشت ماه گیاهی به نام "الیما" در آن رشد می‌کند که اصلا علت نام‌گذاری این جنگل نیز به همین گیاه باز می‌گردد. دیگر وقت ادامه دادن به مسیر رسیده بود. اگر سفرتان به الیمستان دو روزه باشد می‌توانید نهار را در دشت اول صرف کنید اما ما که به قصد سفری یک روزه راهی این جنگل شده بودیم. باید به مسیرمان ادامه می‌دادیم و استراحت بیشتر را برای بعد می‌گذاشتیم.

برخورد با یک درخت عجیب و غریب

    توقف بعدی در اقامتگاه دوم بود. برای رسیدن به این اقامتگاه باید وارد مسیر پایکوب شده قبلی می‌شدیم و مسیر را ادامه می‌دادیم. کم کم درخت‌ها انبوه‌تر می‌شدند و بیشتر در هم گره می‌خوردند. الیمستان داشت شبیه همان جنگل‌هایی می‌شد که در انیمیشن‌ها دیده‌ایم. تقریبا در اکثر ماه‌های سال جنگل الیمستان را پوشیده از مه خواهید دید و این بر وهم و جذاب آن اضافه می‌کند. بیست دقیقه همین مسیر را پیاده‌روی کردیم تا به یک نهر رسیدیم و درست چند دقیقه از آن به یک ممرز بسیار قطور که به نقل قول از لیدرمان، قطورترین تنه درخت در مسیر و شاید حتی کل جنگل بود، رسیدیم.

دیدن تصاویر جنگل الیمستان و درباره ارتفاع قله آن را در دکوول بخوانید.

    با این تنه عجیب و غریب که آدم هر جایی نمی‌تواند مثلش را پیدا کند عکس گرفتیم و سپس به راه‌مان ادامه دادیم. پس از بیست دقیقه پیاده‌روی به اقامتگاه دوم رسیدیم. این توقف‌گاه در واقع دره کوچکی در دل جنگل بود که برگ‌های پاییزی همه جایش را پوشانده بودند. در اقامتگاه دوم هوا نسبت به قبل بسیار خنک‌تر است. اینجا جایی بود که بساط نهارمان را در آن پهن کردیم. باید استراحت می‌کردیم تا بتوانیم ادامه مسیر را طی کنیم.

پیش به سوی قله

    مقصد سوم امامزاده قاسم بود. دوباره باید به مسیر صعود باز می‌‎گشتیم و همان را ادامه می‌دادیم. در ادامه مسیر هوا گرم‌تر، شیب‌تندتر و تابش آفتاب مستقیم‌تر شد. دیگر خبری از درختانی که نقش سایبان را داشتند، نبود و پوشش گیاهی به سمت بوته‌های گون و آلوچه‌های کوهی می‌رفت. تا ده دقیقه اول حرکت در این مسیر قله دماوند را می‌دیدیم که انگار پا به پای ما جنگل‌نوردی می‌کرد اما پس از آن دیگر دماوند از دیدسرمان خارج شد.

    مسیر را که ادامه دادیم به یک دوراهی رسیدیم که اگر طرف درست را انتخاب کنیم به قله الیمستان خواهیم رسید. از زیبایی‌های این مسیر می‌توانم به جاده هزاری که در سمت راست‌مان بود اشاره کنم. برای رسیدن به قله و دیدن ساختمان امامزاده هاشم باید تپه پیش رویمان رال رد می‌‍‌کردیم. کمی جلوتر به دو چاله بزرگ رسیدیم که هر کدامشان حدودا شش متر عمق داشتند. به نظر می‌رسد که این چاله‌ها از برخورد شهاب سنگ ایجاد شده است اما روایت محلی‌ها چیز دیگری است.

قله جنگل الیمستان و امامزاده قاسم را در دکوول ببینید.

    آنها دو افسانه را درباره این چاله‌ها بازگو می‌کنند که در افسانه اول چاله‌ها جای زانوی رستم است که خم شده بوده تا از آب دریای خزر بنوشد. در افسانه دوم این چاله‌ها جای زانوی آرش کمانگیر است که اینجا خم شده بوده تا با قدرت بیشتری کمانش را پرتاب کند و محدوده ایران را مشخص نماید. از این چاله‌های شگفت‌انگیز تا قله نیم ساعت راه پیش رویمان بود.

    هرچقدر که به قله و امامزاده نزدیک‌تر می‌شدیم، گله‌های اسب را می‌دیدیم که در مراتع اطراف در حال چرا بودند. حضور این اسب‌ها نیز یکی از زیبایی‌های این راهپیمایی بود. گله‌دارهای این منطقه یک رسم دارند که شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید. آنها در روز اول قرق مراتع، هر میزانی شیر که دوشیده‌اند را به متولی امامزاده می‌دهند. اگرچه به قله رسیده بودیم و این مانند یک پیروزی بزرگ برایمان شیرین بود اما، رسیدن به قله الیمستان نیمی از راهپیمایی ما را تکمیل کرده بود. پس از استراحت و نفس تازه کردند باید راه برگشت را پیش می گرفتیم.

کلام آخر

    این سفر برای من مانند هر سفر دیگری پر از درس و پر از خاطره بود. انسان از طبیعت می‌آموزد فقط کافی است برای لحظاتی سکوت کند و به صدای آن گوش جان بسپارد. در طول مسیر لیدر بارها و بارها از ما خواست تا به جای گوش دادن به موزیک‌هایی که همیشه وقت برای شنیدنشان هست، لحظه‌ای به صدای طبیعت گوش کنیم و از آن لذت ببریم. آرامشی که من از این لحظات ذخیره کردم برای مدتی پس از سفر توشه راهم بود.

    در پایان این سفرنامه باید به چند نکته ضروری اشاره کنم. اگر قصد سفر به جنگل الیمستان را دارید، دانستن این نکات حتما به کارتان می‌آید:

  • نکته اول اینکه حتما همراه با خود یک کیسه زباله ببرید و زباله‌هایتان را به جای رها کردن در دل طبیعت درون این کیسه ریخته و با خود برگردانید. طبیعت میراثی است که برای ما به ارث گذاشته شده و ما باید برای آیندگان به ارث بگذاریم. پس سعی کنید آسیبی به آن وارد ننماید.
  • نکته دوم اینکه حتما جوراب اضافه، لباس اضافه و آب آشامیدنی به اندازه کافی با خود بردارید. نکته سوم اینکه حتما همراه با یک گروه حرفه‌ای راهی این جنگل‌پیمایی شوید، سعی کنید از مسیر پایکوب شده اصلی که تابلوهای راهنما در آن وجود دارد حرکت کنید و وارد مسیرهای فرعی نشوید. در صورتی که در جنگل گم شدید می‌توانید شمال و جنوب را از طریق خزه درختان پیدا کنید و به مسیر اصلی باز گردید. اگر نکته دیگری درباره جنگل الیمستان وجود دارد و یا شما نیز تجربه این جنگل پیمایی را داشته‌اید آن را با ما و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید تا دیگران نیز از آن استفاده کنند. امید است این مطلب برایتان مفید بوده باشد و بتوانید از آن استفاده کنید.

نرگس صابری