صعود به قله دماوند از جمله قلههای به شمار میرود که بسیاری از کوهنوردان و طبیعت دوستان در آرزوی رسیدن به آن به سر میبرند. دماوند اما از جبهه غربی طرفداران خاص خود را نیز دارد. عبور از دشت زیبای لار، دیدن سایه زیبای دماوند بر روی دشت لار، پناهگای زیبای سیمرغ و همچنین دیدن عشایری که در تابستان در این منطقه به سر میبرند همه و همه تنها بخشی از جاذبههای این منطقه به شمار میروند. در این برنامه صعود که در تاریخ 5 تا 7 مرداد 1401 انجام شد من و چند تن از همنوردان توانستیم صعود به قله دماوند از جبهه غربی را به سرانجام برسانیم و خودمان را بر بلندترین نقطه ایران برسانیم که در ادامه شرح ماوقع را خدمت شما ارائه خواهم داد.
طبق برنامهریزی انجام شده قرار بود ساعت 7:30 صبح چهارشنبه 5 مرداد ماه 1401 در محل قرارگاه فدراسیون کوهنوردی، پلور، تمام اعضاء تیم گرد هم آییم. در صعود به قله دماوند از جبهه غربی اولین چیزی که باید در نظر بگیرید همین زمان حرکت است. توجه داشته باشید در محیط زیست مربوط به دشت لار از ساعت 8 صبح اجازه تردد را صادر میکند و قبل از آن این امکان فراهم نیست. بنابراین زمان حرکت تیم از پلور باید به نحوی تنظیم میشد که زودتر از این زمان به آنجا نرسیم. همچنین پیشاپیش باید از باشگاه کوهنوردی آلابرز به دلیل برگزاری این برنامه هم تشکر کافی را به جا بیاورم.
در ادامه سعی میکنم تا هم اطلاعات کاملی راجع به مسیر غربی دماوند، هم وضعیت پناهگاه و هم زمان بندی صعود ارائه دهم بنابراین با من از وب سایت دکوول همراه باشید.
جبهه غربی قله دماوند همواره شاخصههای خاصی دارد. بدون شک اولین چیزی که به ذهن یک کوهنوردی میرسد سرد بودن این جبهه است. ناگفته پیداست که به دلیل طلوع آفتاب از شرق در مسیر صعود به این قله تا حوالی ساعت 10 صبح خبری از آفتاب نیست و اگر ابری روی قله باشد به سادگی ممکن است تا 12 ظهر هم آفتاب را نبینید. همین موضوع سبب میشود تا این مسیرهای دیگر دماوند باشد و حتما باید پوشاک کافی برای صعود مسیر غربی دماوند در نظر گرفته شود.
مورد دوم که اهمیت بسیاری دارد نیز خطر ریزش سنگ در این ناحیه است که پوشیدن هلمت یا کلاه ایمنی کوهنوردی را اجباری میکند. توجه داشته باشید رعایت ایمنی همواره مساله و اولویت اول در کوهنوردی است و توصیه من هم به شما این است که بدون هلمت به هیچ عنوان وارد مسیر غربی نشوید. البته توصیهای که بسیاری به آن نمیپردازند و همواره بدون توجه به این قضیه اقدام به صعود میکنند و همین مساله تبعات زیادی چون مرگ چند همنورد به دلیل اثابت سنگ در این مسیر را به دنبال داشته است.
مسیر غربی از محلی به عنوان پارکینگ شروع میشود. بعد از حرکت از پلور حدود 27 کیلومتر مسیر برای رسیدن به این نقطه باید طی شود که حدود 90 دقیقه زمان نیاز دارد. جبهه غربی جبههای پر شیب به شمار میرود و مسیر پیمایش کوتاهی دارد اما همانطور که گفته شد شیب حرکت مخصوصا در زیر قله و زیر پناهگاه شیب قابل ملاحظهای وجود دارد که بسیاری از افراد آن را چالش انگیز میدانند.
مسیر غربی یک پناهگاه دارد که به نام پناهگاه سیمرغ مشهور است. این جانپناه با ظرفیت حدود 30 نفر در دو طبقه ساخته شده و مجهز به پنل خورشیدی است و همچنین یک ساختمان کوچک مجزا نیز وجود دارد که مجهز به دو چشمه دستشویی است. جبهه غربی به دلیل اینکه کم تردد میباشد از نظر زباله و مسائل زیست محیطی شرایط بهتری نسبت به دیگر جبهههای این کوه زیبا و استوار دارد. در مورد دسترسی به آب در کنار این پناهگاه هم باید گفت که برف آبی که از یخچالهای غربی سرآزیر است در منتهی الیه جنوب شرقی دماوند و با استفاده از یک پاکوب کوتاه به نقطه برداشت آب منتهی میشود.
همچنین در این مسیر هم امکان استفاده از قاطر وجود دارد که کافی است در هنگام هماهنگ شدن با راننده این مساله را به آنها انتقال دهید. با هماهنگی که راننده انجام میدهد دیگر شما به پارکینگ اصلی نمیروید و مقداری پایینتر در کنار چادر عشایر پیاده میشوید تا با استفاده از قاطر بارهای شما به پناهگاه سیمرغ انتقال داده شود. توجه کنید که هزینه باید به شکل نقد پرداخت شود و با توجه به اینکه پوشش آنتن و اینترنت در منطقه وجود ندارد حتما پول به مقدار کافی همراه داشته باشید. در زمان نگارش این گزارش برنامه هزینه به ازاء هر کوله پشتی 200،000 تومان بوده است.
صعود به قله دماوند از جبهه غربی میتواند به شکل دو روزه یا سه روزه برنامهریزی شود. روز اول قاعدتا به حرکت از پلور به سمت پناهگاه سیمرغ اختصاص مییابد و بعد از استراحت کردن و انجام فرآیند هم هوایی در روز دوم صعود به قله دماوند انجام میگیرد و برگشت تا محل پارکینگ و سپس برگشت به سمت تهران انجام میشود. این برنامه کاملا عملی است اما میتوان گفت لذتی که باید بتوان از مناظر بی بدیل این منطقه برد با این شرایط امکان پذیر نیست.
بنابراین ما برنامهریزی سه روزهای برای صعود به قله دماوند انجام دادیم. همچنین با توجه به امکان بارشهای بسیار زیاد که متاسفانه منجر به وقوع سیلابهای زیادی در مناطق مختلف کوهنوردی شد نیز خود دلیلی بر این مساله بوده است که انجام صعود در سه روز امکان صعود را بالا برده و ایمنی برنامه را نیز افزایش میدهد. بنابراین تصمیم به سه روزه بودن این برنامه از قبل گرفته شد.
در روز اول ساعت 7:30 در محل پلور بودیم و بعد از چک کردن تجهیزات تمام نفرات حرکت و قرار دادن تجهیزات و وسایل در پاترول حرکت به سمت گیت محیط زیست دشت لار آغاز شد. حرکت از پلور در حدود ساعت 8:15 انجام گرفت. بعد از عبور از این محل حرکت را ادامه دادیم. در مسیر دیدن دشت لار، کوههای سر به فلک کشیده منطقه لواسانات و خود دماوند جذابیت بسیار زیادی را در مقابل دیدگان همگی قرار داده بودند و خود همین مساله از همین شروع هم اشتیاق کوهنوردی در دماوند را ایجاد میکرد و هم لذت برنامه را دوچندان کرده بودند.
بعد از حدود 2 ساعت در حوالی ساعت 10 به محل چادر عشایر رسیدیم. دلیل رفتن به این بخش این بود که دو نفر از همنوردان قصد داشتند تا کوله پشتیهای خود را با قاطر به محل پناهگاه ارسال کنند. تقریبا از محل چادر عشایر تا پارکینگ حدود 30 دقیقه پیاده باید طی میسر کنید. برای یک تیم معمولی حدود 2 تا 4 ساعت زمان برای رسیدن به پناهگاه سیمرغ لازم است. پناهگاه سیمرغ در ارتفاع دقیقا 4200 متری بنا شده است و تقریبا ارتفاعی برابر با بارگاه سوم جبهه جنوبی دارد اما ارتفاع شروع کوهپیمایی در این مسیر بالاست و زمان کمتری برای رسیدن به پناهگاه لازم است. در بخشهای زیادی مسیر شیب آنچنان زیادی ندارد فقط در دو بخش زیر پناهگاه میتوان این شیب را زیاد به حساب آورد.
بعد از رسیدن به پناهگاه از آنجایی که ما اولین تیم بودیم به طبقه دوم پناهگاه رفتیم و در آنجا سکنی گزیدیم. ساختمانی به مراتب تمیز و مرتب و مجهز به پنل خورشیدی که امکان روشن و خاموش کردن چراغهای آن نیز در داخل پناهگاه وجود دارد. تعدادی دمپایی در این پناهگاه گذاشته شده است و همچنین آویزهایی نیز قرار داده شده است که میتوان البسه و تجهیزات اضافی را روی آن قرار داد.
بعد از رسیدن به پناهگاه و خوردن نهار و استراحت کافی در حوالی ساعت 16 به قصد هم هوایی به ارتفاعات بالاتر صعود کردیم و تقریبا صعود تا ارتفاع 4450 متری نیز ادامه پیدا کرد و در این مکان نشستیم و بعد از مقداری گپ و گفت و تمرینات کششی برای هم هوایی بهتر به سمت پناهگاه سرازیر شدیم و برنامه صعود به تیم اعلام شد. قرار بود 4 صبح حرکت خودمان را از پناهگاه سیمرغ به سمت قله آغاز کنیم.
اما اینجا بود که اتفاق عجیبی افتاد که در پیشبینیهای هواشناسی نیز نیامده بود. از حدود ساعت 22 رعد و برق شروع شد. رعد و برقهای پیوسته که بارش بسیار شدید باران را نیز به همراه داشت. بارشی که منجر به چکه کردن سقف پناهگاه نیز شد و تقریبا میتوان گفت از بسیاری از بخشها سقف پناهگاه چکه میکرد. بنابراین تمام نفرات باید حواسشان بود که کیسه خوابهایشان را از خیس شدن باز دارند چون در اینصورت دیگر خواب راحت مفهومی پیدا نمیکرد. گویی این باران تمام نداشت در ساعات مختلفی در شب حتی تا 4 صبح هم بارش ادامه پیدا کرد. حتی بهتر است بگویم تا 6 صبح نیز کماکان ادامه داشت.
ادامه دار بودن باران منجر به این شد که حرکت تیم در ساعت 4 صبح انجام نگیرد بنابراین در به تیم اعلام شد تا استراحت کنند تا بتوانیم با توجه به شرایط مجددا تصمیم گیری کنیم. ساعت حدود 6 صبح به بیرون از پناهگاه رفتم قله دیده میشد، هوا به نظر خوب میآمد اما بارش باران ادامه داشت. 6:30 و 7 هم مجددا هوا را چک کردم اما گویی این باران قصد نداشت تمام شود. بالاخره ساعت 7:30 صبح بند آمد و احساسی در درونم گفت که این فرصت برای صعود همان فرصت طلایی است و زمان را نباید از دست داد.
بلافاصله این تصمیم به تیم ابلاغ شد که آماده حرکت به سمت قله شوند از وسایل و تجهیزات تیم مطمئن بودم و همین دلم را قرص میکرد که میتوانیم پیش برویم. با اعلام تصمیم ما دو تیم دیگر حاضر در پناهگاه نیز برای حرکت حاضر شدند. حرکت خود را حدود ساعت 8:20 دقیقه شروع کردیم. با کندی حرکت را شروع کردیم تا بتوانیم به آن ریتم مورد نظر دست یابیم. سرعت پیشروی خوب بود. ساعت اول 250 متر ارتفاع گرفتیم و این دلم را قرص کرد که به راحتی امکان صعود وجود دارد فقط حواسم به تراکم ابرها و رعد و برق و سرعت باد بود. در بالای 5000 متر تیم دیگری که از ما جلو زده بود تصمیم به برگشت گرفت.
من تصمیم آنها را منطقی ندیدم و تصمیم گرفتم ادامه دهیم سرعت پیشروی ما بسیار عالی بود. تمام اعضاء تیم هلمت به سر داشتند و پوشاک کافی داشتند و غذا و آب هم برداشته بودیم. همچنین بی سیم هم همراهمان بود تا در صورت بروز هر اتفاقی ارتباط را از دست ندهیم. ادامه دادیم و بعد از 6 ساعت به قله رسیدیم. بله به قله رسیدیم. حتی اعضاء تیم هم باورشان نمیشد که توانستهاند در چنین شرایطی به بلندای ایران و بلندترین قله آتشفشانی دست یابند. ما آنجا بودیم. کاسه قله دماوند و تابلو جبهه غربی در پیش روی ما بود.
طبق تصمیم گرفته شده و با توجه به شرایط هوایی بلافاصله بعد از گرفتن چند عکس یادگاری باید به پایین حرکت میکردیم. ناپایداری هوا بیشتر میشد و این مساله نگران کننده به نظر میرسید. شروع به کاهش ارتفاع کردیم که متوجه شدیم تیم سوم هنوز در مسیر بالا رفتن است. امید داشتیم که مشکلی برایشان پیش نیاید چون ابرهای متراکم بسیار نزدیک به قله بودند. در حوالی ارتفاع 5100 متر بودیم که در بالا دست ما رعد و برقهای بسیار شدیدی شروع به زدن گرفتند. تماما حواسمان به تیم بالا دست بود.
با سرعت بیشتری حرکت را به سمت پایین ادامه دادیم و در طی 2 ساعت و نیم توانستیم خودمان را به پناهگاه برسانیم. همچنین تعدادی از دوستان نیز این مسافت را 3 ساعتته طی کردند که زمانی بسیار عالی به شمار میرفت. تمام نفرات از صعود خود خوشحال بودند اما در تمام مسیر برگشت باران و تگرگ از ما پذیرایی بسیار خوبی کرده بود و بلافاصله باید سعی میکردیم که خودمان و لباسهایمان را خشک کنیم تا لباس مازاد بیشتری داشته باشیم.
باقی برنامه تا حد زیادی مشخص بود. استراحت و شام و گفت و شنود دوستانه و مرور خاطرات صعود و دیدن تصاویری که گرفته بودیم و البته برنامهریزی برای مسیر برگشت فردا. سعی کردیم حوالی ساعت 9 با خستگی ناشی از دیشب مجدد به خواب برویم و دوباره حوالی ساعت 23 بارش باران و رعد و برق و چکه کردن سقف پناهگاه از ما پذیرایی کردند. فکر میکنم برای بسیاری از همنوردانم تجربهای فراموش نشدنی به شمار میرفت. از پوش چادرهایی که همراه داشتیم برای محافظت از خیس شدن چادرهایمان استفاده کردیم. ایده خوبی بود دیگر میتوانستیم راحت بخوابیم.
در روز سوم هم صبح ساعت 7:30 حرکت خود را به سمت پارکینگ آغاز کردیم و مسیر را در حدود 1 ساعت و 45 دقیقه تا رسیدن به پاترولهایی که منتظر ما بودند شروع کردیم. آقای درزی پلوری و همکارش آقای قربانی منتظر ما بودند. بعد از خوش و بش کردن و گرفتن آخرین عکس یادگاری نیز به سمت پلور حرکتمان را شروع کردیم. ایراد کار را وقتی پایین آمدیم متوجه شدیم. سیل تمام جاده هراز و جاده چالوس و بخشهای زیادی از مناطق کوهستانی تهران را تخریب کرده بود و جاده بسته بود. اما چطور میتوانستیم به محل قرار خود با ماشینمان برسیم. مشکلی بود که در تمام مسیر برگشت داشتم به آن میاندیشیدم.
داشتن دوستانی خوب در همه جا میتوانند کارها را تسهیل کنند با همکاری رانندههای پاترول بعد از رسیدن به پلور توانستیم خودمان را به جایی که پلیس راه را بسته بود برسانیم و از آنجا به تهران بازگردیم. برنامه در حدود ساعت 13 در تهران به اتمام رسید.
در این بخش به تجهیزات پیشنهادی که در این صعود استفاده شد میپردازیم.
کیسه خواب و زیر انداز کیسه خواب | چادر |
پوشاک بالاتنه مناسب شامل پر و گورتکس و پلار | کوله پشتی مناسب |
کفش ترکینگ | جوراب کوهنوردی 2 جفت |
باتوم | طنابچه انفرادی |
هدلامپ و باتری اضافی | کیف امداد و کیت بقا |
آب و نوشیدنی به مقدار مورد نیاز | تنقلات برای سه روز |
کارت شناسایی | هلمت |
فلاسک آب جوش | جی پی اس |
بی سیم 2 عدد | اسکارف و کلاه گرم |
دستکش بیس، روکش دستکش ودستکش پلار یا پر | عینک کوه و عینک طوفان |
ظرف و ظروف مناسب پخت و پز | کپسول و سر شعله |
صعود به قله دماوند همواره از هر جبههای خاطره انگیز است. جبهه جنوبی و غربی و جبهههای شمال و شمال شرقی که جبهههای صعود اصلی دماوند به شمار میروند پذیرای کوهنوردان بسیاری هستند. در این صعود ما به دنبال صعود به قله از جبهه غربی بودیم که با همیاری تمام همنوردان و البته شرایط توانستیم به قله صعود کنیم. اینگونه بود که صعود به قله دماوند از جببه غربی در سال 1401 را به سرانجام رساندیم.
علاقه شخصی من به کوهنوردی و صعودهای بلند هیمالیایی منجر شد که به شکل حرفهای این ورزش رو دنبال کنم و به سمت مربی شدن و راهنمای کوهستان شدن برم.