دنیس اوروبکو: داستان تمرینات ما برای صعود به قله ماناسلو در سال 2006، دنیس اوروبکو و سرگی سامویلو (Sergey Samoilov) از پیشروان کوهنوردان جوان قزاقستان هستند. آنها توانستهاند اکسپدیشنهای بسیار خوبی در کاراکروم و هیمالیا به اجرا درآورد و در این برنامه به دنبال صعود تمرینی در تیان شان و پامیر هستند.
فهرست:
صعود زمستانی قله ماربل وال (6146 متر)، فوریه 2006
در زمستان تیم باشگاه مرکزی کوهنوردان ارتش قزاقستان زمان خود را در منطقه تیان شان مرکزی سپری کرد. در طی این برنامه شش کوهنوردی با هدف صعود یکی از بلندترین قلل کشور قله ماربل وال وار منطقه شدند.
تیان شان (قلههای آسمان) مرزی بین دو حوزه هواشناسی است، به عبارتی منطقه بیابانی تاکلا-ماکان در جنوب و منطقه با بارش و رطوبت بالا در شمال. این اختلاف آب و هوایی سبب ایجاد ابرهای بسیار زیادی و حجیم و بادهای بسیاری در این منطقه و در فشار اتمسفر میکند. بنابراین باید برای مواجهه با کوههایی که بارش برف بسیار زیاد و همچنین کوههایی که تماما با یخ پوشیده شدهاند را داشت. بسیاری از کوهنوردان کوههای این منطقه را به عنوان سختترین کوههای روی کره زمین میشناسند.
قله ماربل وال (6146 متر) شمالیترین قله 6000 متری در قاره آسیاست. موقعیت آن برای انجام اکسپدیشنهای مختلف بسیار مساعد است، مخصوصا برای کوهنوردان جوانی که میخواهند ارتفاع و شرایط کوهستان را به خوبی درک کنند. جی. مزباخر (G.Merzbakher) که از اولین کاشفان این منقطه به شمار میرود، در سال 1905 به دنبال راههای زیادی برای رسیدن به قلب این رشته کوه کرد. مزباخر این قله زیبا را ماربل وال نامگذاری کرد و دلیل این نامگذاری نیز دیواه بسار زیبای رخ شمالی بود که از ارتفاع 4800 متر تا 5700 متر ادامه مییابد.
در سال 1947 یک اکسپدیشن جغرافیایی-ژئودزیکی در دره بایانکول (Bayankol) انجام گرفت. اعضاء آن اکسپدیشن توانستند به ارتفاع 5800 که به قله پیش (Fore-summit) یا پلاتو دست یافتند و توانستند مسیر قابل قبول برای رسیدن به قله که در سالهای بعد توسط آلپاین کلاب قزاقستان تکمیل شد دست یافتند و توانستند به قله دست یابند. در واقع شیپیلو (Shipilov) اولین کسی بود که توانست به قله دست یابد. اولین صعود زمستانی ماربل وال نیز در سال 1968 از همان مسیر معمول و نرمال انجام گرفت. سرپرست این اکسپدیشن بوریس استودنین (Boris Stoudenin) بود.
مسیرهای صعود به قله ماربل وال
امروزه 9 مسیر مختلف بر روی این کوه گشایش شده است.
- سادهترین مسیر که در از طریق یال شمال شرقی و از گذرگاه 4000 متر چین و از طریق قلههای اوزلوایا 4900 متری (Uzlovaya) و پوگرانیتچنیک 5000 متری (Pogranitchnik) صعود میشود: مسیر به سمت شمال ادامه مییابد و به قله پیش به ارتفاع 5900 متر صعود میشود و بعد از آن از طریق یال طولانی 2 کیلومتری به قله دست مییابند (این مسیر در سال 1947 ایجاد شده اما نتوانستند به قله دست یابند)
- از یال شمالی مسیر به سمت قله پوگرانیتچنیک ادامه مییابد و سپس ادامه مسیر از همان مسیر معمول انجام میگیرد.
- یال شمالی ماربل وال و قله پیش از طریق پلاتو پر از برف و یخ در ارتفاع 5000 متر و ادامه مسیر از طریق یال شمالی (این مسیر در سال 1953 صعود شد)
- یال شمال غربی که منتهی به پلاتو میشود و همانند مسیرهای دیگر ادامه مییابد (این مسیر در سال 1988 صعود شد)
- کریدور یخی در رخ غربی کوه که منتهی به پلاتو یخی در ارتفاع 5800 متر شده و سپس به سیمت قله پیش میرسد و همانند دیگر مسیرها به قله منتهی میشود (این مسیر در سال 2004 صعود شد).
- گرده راست در رخ غربی پلاتو بزرگ در ارتفاع 5800 متر که در ادامه به قله پیش و سپس همانند دیگر مسیرها به سمت قله ادامه مییابد که در سال 1993 تکمیل شد.
- یال قله کوریلتاو (Kurlytau) به ارتفاع 5300 متر که منتهی به پلاتو یخی شده و همانند دیگر مسیرها به سمت قله ادامه مییابد.
- از یخچالهای جنوب غربی به سمت قله پیش و همانند دیگر مسیرها به سمت قله
- یال جنوبی از قله 6300 متری
تاریخچه قله ماربل وال تراژدیها و پیروزیهای زیادی را در دل خود حفظ کرده است. قله شانس بسیار خوبی برای مواجهه با چالش در اختیار شما قرار میدهد مخصوصا برای افرادی که همواره بلند پرواز هستند. بسیاری از کوهنوردان تصمیم میگیرند در آینده قویتر به این منطقه بازگردند و برای بسیاری از آنها ماربل وال آخرین پناهگاه خواهد بود.
در زمستان 2006 تیم ما توانست در اواخر فوریه به قله ماربل وال دست پیدا کند، دقیقا در زمانی که زمستان تصمیم گرفت تا تمام ماههایی که بیکار بوده است را جبران و تلافی کند، شش کوهنورد، که متشکل از جوانان کوهنورد قرقیزستان به سرپرستی . سرگی سامویلو باید از وقوع هر اشتباهی اجتناب میکردند. اما از لحاظ فیزیکی آمادگی و توانایی کافی را داشت اما تجربه صعود به قله 6000 متری را نداشتند. هدف این بود که بتوانند در سردترین فصل ممکن صعود را انجام دهند و در عین حال ایمن و سلامت بازگردند.
بهترین گزینه برای صعود به قله ماربل وال را میتوان انجام صعود به روش آلپی دانست که بدون آمادهسازی مسیر از قبل و ایجاد کمپهای بزرگ انجام میگیرد. به این دلیل است که در قلهای به ارتفاع 4000 متر نزدیک آلماتی هم هوایی خودمان را انجام مدادیم. جایی که چند روز قبل از شروع برنامه آمادهسازی و تمرین نهایی را انجام دادیم.
تقریبا تمام اعضاء تیم در قالب تیم امداد آلماتی فعالیت میکردیم (تیم 051). اعضاء عبارت بودند: سامویلو، شوتو (Shutov)، دوروو (Durov)، لیشنکو (Lishenko)، سورین (Sevyrin) و من دنیس اوروبکو. با استفاده از یک ماشین کمکدار ARS حدود 40 کیلومتر به سمت شرق قراقستان رفتیم. در دره بایانکول، حدود 12 کیلومتری به سمت ماربل وال جاده به پایان رسید و ما باید در برفی که عمق زیادی داشت مسیر را به شکل پیاده ادامه میدادیم. کولهپشتیهای ما خیلی سنگین بود که شامل غذا برای یک هفته، 2 عدد چادر TNF مدل Mountain 25، 2 اجاق، طناب، پیچ یخ و ابزار میانی سنگ و تجهیزات شخصی.
شب اول را ابتدای یخچال گذراندیم. هوا خیلی سرد نبود اما نمیتوان به اندازه کافی از زمستانهای تیان شان لذت برد! ما یکی از کوتاهترین مسیرهای منتهی به قله را انتخاب کردیم، مسیری که از سال شمال غربی به پلاتو میرسید. در تقسیمبندی ارائه شده مسیر شماره 4 همان مسیری است که ما انتخاب کردیم. اگر منقطه بایانکول را دیده باشید: موافق این گفته من هستید که این منطقه در ماه فوریه خشک و بسیار سرد است اما خطر ریزش بهمن را اصلا ندارد و از نظر فنی نیز دشواری کمتری نسبت به مسیرهای دیگر دارد.
روز بعد در روی برفهای حجیم روی مورنها گم شدیم. همه تا حد نهایت تلاش خودشان را به نمایش گذاشته بودند، اما با وجود این تلاش پیشرفت در این دشت برفی بسیار کند بود. فقط بعد از سه روز توانستیم به منطقهای برسیم که برف کم شد. هوا هنوز خوب بود. تا جای ممکن سعی میکردیم لذت ببریم. باد و سرما بود اما برف و کولاک نه. در پلاتو 5000 متری هر شش نفر ما به منطقه بیواک رسیدیم و زمانی بود که دیگر آخرین جرعههای نور از خورشید ساطع میگشت. خیلی مدت زمانی کمی بر ما تابید اما گرمای آن باور نکردنی بود که چطور توانست ما را گرم کند. افق اما خالی و یخبندان بود.
- هوا چطور است؟ اوگنی صبح اول وقت از توی کیسه خوابش پرسید.
- بیدار شو، تنبل، داشت به گنا دستور میداد. الان وقت شجاعت نشون دادنه. باد، طوفان و ابرها.
واقعا در شرایط بدی بودیم. آسمان خاکستری بود. ارتفاع در حال زیاد شدن بود، سطح اکسیژن و انرژی ما نیز در حال کاهش یافتن. به نظر میرسید که در ارتفاع 5800 متر سنگها و صخرهها به ما حمله کردهاند. یکی سردرد داشت و بعضیها احساس سرما در نوک انگشتانشان داشتند. ما خیلی خوش شانس بودیم که هوا کامل خطرناک و غیر قابل تحمل نشد. در یک غار بزرگ برفی که در نزدیکی یه صخره کنده بودیم چادر خود را بر پا کردیم و مقداری آب جوش آماده کردیم. چشم دوستان من داشت برق میزد. ما قادر بودیم جوک تعریف کنیم و از شیرینیهای آلماتی تعریف کنیم.
از آن نقطه تمام مسیر ما از برف و صخره تشکیل شده بود. ارتفاع بعضی از آنها به 70 متر میرسید. در تابستان پیدا کردن مسیر و راه رفتن بین آنها بسیار لذت بخش است. اما در زمستان سنگها تبدیل به کریستالهای سفت شدهاند. در طلوع آفتاب این کریستالها به شدت برق میزدند. تاثیر سرما در ارتفاع بالا و همچنین نور زمستانی سحرآمیز صحنهای بسیار رویایی ایجاد کرده بود. ما میتوانستیم قلل پوبدا و خانتنگری و بسیاری از قلل دیگر منطقه را ببینیم. دریایی از قلههای یخی، توصیفی بهتر از این نمیشود کرد.
دوستان آخرین قدمها است، سرگی سعی میکرد به جوانترها کمک کند. –ناراحت نباشید. ایمان داشته باشید و اطمینان کنید ... – ما جلو میریم من گفتم. – ما رو دنبال کنید.
گنا، اوگنی و من جلوتر رفتیم. مرزی بین قزاقستان و چین وجود داشت و من آن را دنبال میکردم. سمت راست بدنم در یک کشور بود و سمت چپ آن در یک کشور دیگر. بعضی وقتا در مسیر تابستانی کوهنوردان راه میرفتم. یه تکه طناب میدیدم. ما در شرایطی که باد بسیار سردی میوزید داشتیم ادامه مسیر میدادیم، نگاه کردن به اطراف هم خیلی سخت بود. علی رغم این شرایط میتوانستیم زیبایی نافذ منطقه را درک کنیم. این شانس را داشتم که خوشحال باشم و بتوانم بعدی از ابعاد این دنیای وحشی را تجربه و حس کنم.
تمام نفرات تیم ما از کفش لااسپورتیوا مدل نوپتسه استفاده میکردند. این کفش، کفش تکنیکال بسیار خوبی است و برای ارتفاع بالا جواب میدهد. فقط من از مدل الیمپوس استفاده میکردم. ما عجله داشتیم و مسیر را با طناب، تبر یخ و باتوم اسکی داشتیم ادامه میدادیم. هر دقیقهای که روی این شیبهای تند طی میشد میتوانست خطرناک باشد. بعد از حدود 2.5 ساعت متوجه شدیم که راه به پایان رسیده است و عملا بالا رفتن دیگر ممکن نیست. فقط آسمان آبی بالا بود. ما در روی قله ماربل وال ایستاده بودیم.
از سال 1993 به بعد این هفتمین بار من بود. من چهار سال پیش هم با سیمونه مورو در زمستان بر روی این قله ایستاده بودیم. او اولین کوهنورد خارجی شد که به قله 6146 متری ماربل وال در زمستان دست یافته بود. حالا با دوستانم به این قله برگشتم.
پایین رفتن در شیبهای بسیار تند، یخی و خطرناک عملا خیلی شاعرانه نیست. اینجا جایی برای اشتباه وجود ندارد و هیچ جوره امکان نگه داشتن زمان برای جبران آن اشتباه هم وجود ندارد. علی رغم ضعف و خستگی آن روز توانستیم تا پای کوه به پایین برگردیم. همه ما خوشحال بودیم و حالمان خوب بود. این صعود در آن شرایط دستاورد بزرگی به شمار میرفت. در ارتفاعات یخچالی آن بالا اکسیژن کافی وجود ندارد و عملا تنفس هم به سختی انجام میگیرد.
گرما و دوستانمان در آلماتی منتظر ما هستند، بهار در راه است و صورتهای ما از سرما برفک بسته بود. تمدن همانند یک رویا مینمود. اما آسمان یخ زده تیان شان مرکزی هنوز هم در خاطرات ما باقیمانده است. اکسپدیشن ماربل وال مایک نمونه و مثال بسیار عملی و کاربردی از دستیابی به اهداف ورزشی به شمار میرفت. امیدوارم در آینده نیز بتوانیم چنین کارهایی را تکرار کنیم. تابستان سال بعد .... دو سال بعد ... ده سال بعد، به کوههای تیان شان خوش آمدید!
توجه: این مقاله از زبان دنیس اوروبکو ترجمه شده است و تصاویر و مقالات از وب سایت russianclimb برداشت شده است.
18 آوریل 2006