گلستان، نگارستان ایران!

تاریخ انتشار: 1399/11/27 | تاریخ آخرین ویرایش: 1402/11/28

خورشید دارد با طنازی تمام از پس کوه‌های البرز رخ می‌نماید. آسمان آخرین جرعه شب را سر می‌کشد و روزی نو آغاز می‌شود. مگر می‌شود این روز را در خانه ماند؟ البته که محال است ماندن در خانه آن هم در یک جمعه اردیبهشتی! همین که اولین هفته از اردیبهشت از راه می‌رسد تمام ذرات وجودم یک صدا فریاد می‌زنند «گلستان، نگارستان» و اینگونه است که رهسپارش می‌شویم.


سفری به بندر ترکمن و آبشارهای کبودوال و شیرآباد

    جاده‌های مه گرفته و پیچ وا‌‌پیچ را طی می‌کنیم تا می‌رسیم به اولین توقفمان؛ بندر ترکمن یا همان بندر شاه! این شهر که در آن دوره بندری پر‌رونق در حاشیه خزر محسوب می‌شده، امروزه به خاطر  بالا آمدن سطح آب دیگر مثل سابق برو و بیا ندارد. اما هنوز رد پای شهرسازی دقیق آن زمان با خیابان بندی‌های پهن و استاندارد در این شهر دیده می‌شود.

    اسکله شهر شلوغ و پرهیاهوست. در کنار آن بازارچه مرزی قرار دارد که دست‌فروش‌ها در آن سرگرم فروختن اجناس خود هستند. به اسکله می‌رویم و سوار قایق می‌شویم تا به سراغ جزیره آشوراده برویم. جایی که تنها جزیره ایرانی دریای کاسپین و خلیج گرگان است.

جاده های قدیمی بندر ترکمن که در سفرنامه ها آمده و از جاذبه های گردشگری بندر ترکمن است

    آشوراده به زبان ترکمنی اما، معنی "جزیره آشور" را می‌دهد. اینجا اسکله‌ای قدیمی است از روزگار رضا شاه پهلوی، که شهر بندری‌اش هم بنام بندر شاه مشهور بود و امروزه بیشتر به مخروبه‌ای می‌ماند که ماوای گاه به گاه تنها پستاندار خزری یعنی فک خزری و دیگر آبزیان است و گاهی می‌توان رد پرنده‌ای را دید که آسمانش را نقش می‌زند.

    اینجا طبیعتش شوخ و شنگ است. در ابتدای راه ما را اسیر سبزی جنگل و آبی دریایش می‌کند بعد کم‌کم زمین‌ها دشت می‌شوند و گسترده تا دورهای دور، افقی به رنگ خاکی گستره دید ما را در بر می‌گیرد. به خود که می‌آییم به کویر و شن‌های روان رسیده‌ایم. اسب‌های اصیل ترکمن در کرانه‌های ساحل مشغول چرا هستند، راهنمای ما در قایق به این نکته اشاره می‌کند که این اسب‌های آزاد به یوغ اسارت آدم‌ها در نیامده‌اند.

    هر‌چند در سالیان اخیر عده‌ای به اسارت انسان‌ها در‌آمده‌اند ولی هنوز می‌توان اسب‌های اصیل ترکمنی را دید که خود را برای مشتی کاه به اسارت نفروخته‌اند.

آشوراده تنها جزیره دریای خزر در ایران است که از جاذبه های گردشگری استان گلستان به شمار می رود

    آشوراده تا سال‌های پیش با امکاناتی همچون پاسگاه ژاندارمری، شرکت تعاونی روستایی، مدرسه راهنمایی، مغازه، مسجد و حسینیه بیش از هزار نفر سکنه داشته که به مشاغل دامداری، کارگری، پیشه‌وری و ماهی‌گیری مشغول بوده‌اند اما با وقوع سیل این جزیره خالی از سکنه شد و هم‌اکنون تنها کارمندان شیلات در آن ساکن هستند.

    پوشش گیاهی جزیره، بوته‌های تمشک و درختان انار ترش است و حیواناتی همچون شغال، روباه، خرگوش، ماهی، قرقاول، کبک و پرندگان دریایی در جزیره یافت می‌شوند. 40 درصد خاویار ایران در نزدیکی این جزیره به دست می‌آید. میانکاله و آشوراده را باید بهشت حیات وحش و پرنده‌گان ایران‌زمین نامید؛ که با گذشت سرمای زمستان و مهاجرت بسیاری از پرندگان هنوز فلامینگوها حاضر به ترک تالاب نیستند و اینجا را پناهگاه امن خود دانسته‌اند؛ علاوه بر پرندگان می‌توان به پستاندارنی از قبیل شغال، گراز، گربه جنگلی و فک دریای خزر نیز اشاره کرد که در این منطقه زندگی می‌کنند.

پرندگان و حیات وحش غنی آشوراده از جاذبه های اصلی این منطقه و استان گلستان و منطقه میانکاله به شمار می رود

    فک خزری یکی از پستانداران کمیاب آبزی دنیاست که فقط در دریای خزر و رودخانه‌های منتهی به آن زندگی می‌کند. و این روزها جمعیتش به شدت رو به کاهش یافته و به مرحله بحرانی رسیده است. شاید این یکی از خوشبختی‌های زندگی من بود که توانستم با او دیدار کنم. جالب است بدانید این فک تنها پستاندار دریای کاسپین است و در حال حاضر یکی از امن‌ترین زیستگاه‌هایش همین آشوراده و میانکاله خودمان است و تنها در زمستان برای زاد و ولد به آب‌های یخی شمالی کاسپین می‌رود.

فک خزری فقط در منطقه آشوراده باقی مانده و از جاذبه های مهم آشوراده و ایران است

تا گیسوان آبی آبشار!

    از بندر ترکمن، راه شرق گرگان را پیش می‌گیریم تا در ۴۰ کیلومتری آن و در علی آباد کتول، به دیدن یکی از رویایی‌ترین آبشارهای ایران برویم. آبشار کبودوال که عکس‌های آن وسوسه دیدنش را به جانمان ریخته است."کتول" از دو واژه اوستایی "کته" و "اول" تشکیل شده که "کته" به معنای جا و مکان و "اول" به معنای شیب، دره و گودال است و "کتول" هم به مجموعه آبادی‌هایی گفته می‌شود که در درون دره کوه قرار دارد.

جاده علی آباد کتول از جاده های زیبای استان گلستان و شهر گرگان

    باریکه رود کنار پای ما جاریست که هردم پرخروش‌تر می‌شود و انگار در هر گامی که بالاتر می‌رویم بیشتر خودی نشان می‌دهد. آفتاب عصرگاهی سر سازگاری برداشته و چه پرتوی دلنشینی به روی ما می‌اندازد. انگار دستی از غیب آمده تا حالی اساسی به ما بدهد و رنگ‌های سبز درختان را جادویی‌تر سازد. آسمانی آبی لابلای برگ‌های نورس بهاری و نسیمی که با سرانگشتان لطیف، ما را نوازش می‌کند. دیگر عیش‌مان کامل است وقتی پا در این سرزمین رویایی می‌نهیم. بالا و بالاتر باید رفت، باید از رود گذشت. باید دل و دین به بانوی سبز جنگل داد. باید پل‌ها را گذشت و نمیدانم چرا روی این پل به یاد عشق "پل‌های مدیسون کانتی" افتادم و یکهو دلم لرزید. ای داد بیداد روی این پل حواست باشد که جادوی عشق در هوایش جاری است. حواست باشد که لابلای شاخ و برگ این جنگل‌ها عاشقی در کمین است.

    آبشار محصور در کوه‌ها است. دورتادورش را درختانی عظیم و سر به فلک کشیده گرفته‌اند. سنگ‌ها خزه بسته و لیز آماده سُر دادنت بر تن خاک کمین کرده هستند و آرامش، آرامشی که روح و جانت را غرق بی‌نیازی می‌کند. آرامش و سکوتی که آرامت می‌کند و تو را بر دست‌های باد می‌نشاند و می‌چرخاندت در فضای لایتناهی عظمت پروردگار! و سرآخر موعد خداحافظی فرا می‌رسد. آبشار کبودوال؛ آبشاری تماما خزه بسته، سبز، پرهیاهو، عظیم سر به فلک ساییده که به عظمتش قسم انگار تکه‌ای از بهشت است. باور نمی‌کنی برو و از نزدیک ببین!

آبشار کبودوال از آبشارهای بسیار زیبای ایران و از جاذبه های گردشگری مهم استان گلستان

شیرآباد، عروس آبشارهای ایران!

    با فاصله گرفتن از کبودوال و حرکت به سمت شهر خان‌ببین و رسیدن به روستای شیرآباد جلوه‌ای دیگر از طبیعت بکر کشورمان، خود را به می‌نمایاند و ما عاشقان تازه از گرد راه رسیده ، قدم به جنگلی با درختان سر به فلک کشیده می‌گذاریم تا به آبشارهای شیرآباد برسیم. کافی است تا از روستا دورتر شویم تا در میان دره‌ای زیبا و پوشیده از درخت که به پارک جنگلی شیرآباد شهرت دارد، به یکی از شاهکارهای طبیعت برسیم. مجموعه‌ای از ۱۲ آبشار بزرگ و کوچک که با نام آبشارهای شیرآباد شناخته می‌شوند و هر یک با شکوهی خاص تصویری دیدنی را به نمایش گذاشته‌اند. طبیعت هزار رنگ و نقش دارد و هر جلوه‌اش تصویری تازه را پیش چشم‌مان نقش می‌کند.

مسیر آبشار شیرآباد که از روستای زیبای شیرآباد می گذرد

    ایران سرشار از این تصویرهاست که برای دیدن همه‌ آنها کافی است قدم در راه بگذاریم و به گوشه و کنار این مرز و بوم سر بزنیم. کوهستان‌های تماشایی، بیابان‌هایی سرشار از سکوت، تنگه‌هایی مملوء از رمز و راز و هزاران جاذبه‌ دیگری که می‌توانیم لحظات خوشی را در آنها تجربه کنیم. آبشارها هم جزیی از این طبیعت شگفت‌انگیز هستند که با به نمایش گذاشتن سقوط آب بسیاری را به سوی خود می‌کشانند. شیب‌های تند رشته کوه‌های البرز در ناحیه شرقی و وجود چشمه‌های فراوان در دامنه کوه قلعه‌ساران، این منطقه را به بهترین مکان برای میزبانی مجموعه‌ای از آبشارهای زیبا تبدیل کرده‌اند. این آبشارها در امتداد یکدیگر هستند و به صورت پلکانی در مسیر رودخانه‌ی خروشان شیرآباد قرار گرفته‌اند. دیدن یکی از آنها کافیست تا ما را برای دیدن دیگر آبشارها راهی اعماق دره‌ی جنگلی کند و ما با دیدن هر جوشش و آبشاری در مسیر بیشتر اوج می‌گیریم.

مجموعه آبشارهای شیرآباد از آبشارهای زیبای ایران و استان گلستان

    چقدر شیرین است که از شیرآباد حرف بزنیم. شیرآبادی که همه‌اش لطف پروردگار است و لطافت آب و جنگل‌های تودرتو. شیرآبادی که بین خیال و واقعیتش مرزی باریک، به باریکی پرچین‌هایش است. شیرآبادی که باید تا می‌توان ریه را از هوای خالصش پرکرد که شاید تا مدت‌ها دیگر نتوان چنین هوایی را استشمام نمود. چیزی حدود یک ساعت خوش‌خوشان لابلای جنگل‌های سبز البرز راه رفتیم. از کوره راه‌های نسبتا سختی عبور کردیم. روی پل‌های زواردررفته قدم گذاشتیم. با قار‌قار کلاغ‌ها از ته دل آواز خواندیم. سرخوشانه لابلای مخمل سبز جنگل جیغ کشیدیم، بازی کردیم، زمین خوردیم، بلند شدیم، خندیدیم. تا بالاخره توانستیم رد اولین آبشار شیرآباد را ببینیم و صدایش را بشنویم.

طبیعت زیبای منطقه شیرآباد از جاذبه های گردشگری مهم استان گلستان

    به پای آبشار اول شیرآباد رسیدیم و غرق شگفتی شدیم. آبشاری به بلندای ٢۵ متر را دیدیم که در حال نظاره کردن خویش در زلالی آبی حوضچه‌ای بود که عمقش به ٨١ متر می‌رسید. آبشار، محصور در کوه‌ها بود. دورتادورش را درختانی عظیم و سر به فلک کشیده گرفته بودند. سنگ‌ها خزه بسته و لیز آماده سردادنت بر تن خاک کمین کرده بودند. و آرامش؛ آرامشی که روح و جانت را غرق بی‌نیازی می‌کرد. آرامش و سکوتی که آرامت می‌کرد و تو را بر دست‌های باد می‌نشاند و می‌چرخاندت در فضای لایتناهی عظمت پروردگار.

    ما را آرام و قراری نیست! حال که در این زیبای خیال‌انگیز وارد شدیم هوس بیشتر دیدن و کشف کردن عزم‌مان را به بالاتر رفتن سوق می‌دهد. از لابلای انبوه زمردین، آبشار دوم خودنمایی می‌کند. آبشاری که ویژگی منحصر به فردی دارد و آن شباهت بی حد ‌و‌ مرز حوضچه آن به نقشه گربه‌ای کشورمان ایران است. با دیدن آبشار نوای خوش شرشر آب پیچیده در لابلای صخره‌ها، عنان و اختیار از دست می‌دهیم و چنان به وجد می‌آییم که پاچه‌ها را بالا زده و پای برهنه وارد میدان می‌شوم. شاید باورتان نمی‌شود اگر بگویم یکی از مهم‌ترین منابع انرژی در جهان همین زمین زیرپایمان است. چنان انرژی مثبتی به روح و جان آدم می‌بخشد و چنان امواج منفی را از جسم و جان می‌زداید که دانشمندان، امروز آن را به عنوان یکی از قوی‌ترین آنتی‌اکسیدان‌های موجود در طبیعت می‌شناسند و روزی نیم ساعت پیاده‌روی با پای برهنه در طبیعت را برای سلامت روح و جان توصیه می‌کنند.

آبشار دوم شیرآباد از مجموعه آبشارهای شیرآباد که در استان گلستان و اطراف شهر گرگان هستند

    کمی بالاتر از آبشار دوم ولی غاری نهفته که به دیو سپید مشهور است؛ غاری مخوف و وهم‌انگیز که لابلای برگ‌ها و درختان پنهان گشته و آب سردی در کف آن جاری است. مردم محلی معتقدند محل زندگی دیو سپید شاهنامه، همان که رستم بعد از هفت‌خوان با آن مبارزه می‌کند، اینجاست. غاری که اگرچه غارنوردان آن را به نام محل قرارگیری‌اش، شیرآباد، می‌شناسند، اما هنوز هم بین اهالی گرگان با نام «دیو سفید» شناخته می‌شود و تاریکی مطلق و انعکاس صدای حرکت آب در غار هم به این افسانه قدیمی دامن می‌زنند.

    آنجا که ما آدمیان با عجله در سالیان سال حضورمان در کره خاکی تیشه برداشته و بر تن نحیف طبیعت زخم می‌زنیم؛ طبیعت ولی هنرمندانه و به آرامی و صبر تندیسی این‌چنین از زیبایی را خلق کرده. برای چند لحظه غرق زیبایی حوضچه‌های آهکی و زلالی آب می‌شوم و غرق در این شگفتی که در این فضای تاریک و رمزآلود غار، چنین پدیده نادر و عجیبی وجود دارد. راستش، در دلم آرزو می‌کنم پای گردشگران بی‌مسئولیت و کم خرد هیچ گاه به این غار اعجاب‌انگیز باز نشود.

حوضچه‌های غار دیوسپید واقع در استان گلستان و از جاذبه های گردشگری مهم استان گلستان

    اقلیم عجیب ایران میزبان بخشنده‌ای است که خوان گسترده‌ای برای همه موجودات ترتیب داده. موجوداتی که برخی بومی و خاص این سرزمین هستند. در این جنگل و در تاریک و روشن غاری به گونه‌اي نادر و منحصر به فرد از دوزيستان بر مي‌خوريم كه در هيچ جاي ديگر از دنيا يافت نمي‌شود. اين دوزيست كمياب «سمندر غارزي گرگاني» ناميده مي‌شودکه در اعماق این غار زندگی می‌کند. هرچند در تاریکی و خنکای غار، پیدا کردن این دوزیست جذاب دشوار می‌نماید، اما عاقبت موفق می‌شویم یکی از آنها را بر تخته سنگی ملاقات کنیم.

سمندر غارزی گرگانی از جانوران مهم حیات وحش غاری استان گلستان

    از غار بیرون می‌آییم و با آبشار سوم مواجه می‌شویم که از لابلای درختان و سنگ‌ها جوش و خروش دارد. دلم نمی‌خواهد غار اسرارآمیز دیو سپید و آبشارهای شیرآباد را رها کنم؛ به خصوص که برای دیدن آبشارهای بعدی و ناشناخته آن‌، شوق بسیاری دارم. چاره‌ای نیست! باید رفت و جاری بود و امیدوار به دیدار دوباره با این عروس دلربای هزاران ساله در این خطه سبز از نگارستان ایران. بار دیگر سفری پایان می‌یابد و من از سفر باز ‌می‌گردم هرچند سفر از من بازنمی‌گردد.

آبشار سوم شیرآباد از مجموعه آبشارهای شیرآباد و از جاذبه های مهم استان گلستان


تصاویر


امیر امیری