راکاپوشی، به معنای "برفپوش" در زبان محلی، یکی از قلههای برجسته قراقروم (کاراکروم) است که به خاطر زیبایی و شکوه خاص خود شناخته میشود. این قله به دلیل دشواری صعود و شرایط جوی نامساعد، به یکی از چالشبرانگیزترین قلههای جهان تبدیل شده است. در این مقاله به معرفی کامل این قله، تاریخچه صعود، مسیرهای صعود، نکات مهم در صعود، و همچنین به صعود ایرانیان به این قله پرداخته خواهد شد.اینجا دکوول است و قصد داریم در مقالهای کامل به بررسی قله راکاپوشی قلهای که افتخاری بزرگ برای ایرانیان به شمار میرود بپردازیم. پس با ما در رسانه ادونچر و کوهنوردی ایران همراه باشید.
قله راکاپوشی، با ارتفاع ۷۷۸۸ متر، یکی از برجستهترین قلههای رشته کوه کاراکروم در شمال پاکستان است. این قله در استان گیلگیت-بالیستان واقع شده و به دلیل ارتفاع بالا و دشواری صعود، مورد توجه کوهنوردان حرفهای از سرتاسر جهان قرار دارد. ریک شیپتون دره هونزا را "نمایش نهایی شکوه کوهستان" نامید. راکاپوسی مشهورترین قله دره است. این توده عظیم برای بخشهای وسیعی از بزرگراه کاراکروم، اولین بار در شمال علیآباد دیده میشود و هنوز تا جنوب گیلگیت قابل مشاهده است.
این قله در رشته راکاپوشی-هاراموش واقع شده است که گوشه جنوب غربی کاراکروم را تشکیل میدهد و بخشی از کاراکروم کوچکتر است. این کوه بسیار گسترده است و تقریبا 20 کیلومتر از شرق به غرب اندازه دارد. این تنها قلهای روی زمین است که به طور مستقیم، تقریبا 6000 متر از قله تا دره ارتفاع کم میکند. علاوه بر بلندترین قله رشته راکاپوشی، راکاپوشی شرقی (7010 متر) نیز وجود دارد. این قله از نظر زمینشناسان نیز ارزش قابل توجهی دارد زیرا نوک توده زمین اوراسیا است، در حالی که نانگاپاربات نوک توده زمین هند را نشان میدهد.
در زبان محلی بوروشاسکی، راکاپوشی به معنای "دیواره درخشان" است (نباید با گاشربروم اشتباه گرفته شود که به معنای "دیواره درخشان" در زبان محلی بالتی نیز هست). به دلیل موقعیت برجسته کوه در مرکز دره هونزا، بسیاری از افراد صعود به قله را در نظر گرفتهاند، اما تعداد نسبتا کمی قله را تلاش کردهاند. به همین دلیل، این کوه برای بسیاری از کسانی که از این منطقه بازدید میکنند، یک معما باقی میماند.
اولین صعود موفق به قله راکاپوشی در سال ۱۹۵۸ توسط یک تیم کوهنوردی از بریتانیا به رهبری تام پوپس صورت گرفت. این صعود در تاریخ کوهنوردی به عنوان یکی از دستاوردهای بزرگ شناخته میشود. پس از آن، تلاشهای بسیاری برای صعود به این قله انجام شد که بعضی از آنها موفقیتآمیز و برخی دیگر با چالشهای زیادی مواجه شدند. در ادامه نگاهی به تاریخچه این صعودها بیاندازیم.
با توجه به بزرگی کوه و یالهای زیادی که دارد، کمی تعجب آور است که فقط سه مسیر کامل به قله وجود دارد و صعود شده است. در ادامه به بررسی بخشهای مختلف و مسیرهای این کوهستان میپردازیم.
این مسیر سادهترین مسیر صعود به قله راکاپوشی تلقی میشود و در نتیجه محبوبترین مسیر نیز است. از بین یخچال کونتی، مسیر از طریق سر راهب (Monk’s Head) (6340 متر) صعود میکند که در آنجا یال فرعی جنوب غربی به یال جنوب غربی اصلی متصل میشود. پرشیبترین بخش مسیر یک شیب یخی 600 متری 50-60 درجه است که به سر راهب منتهی میشود.
مسیر طولانی است، اما به شدت فنی نیست. با این حال، برخی ژاندارمهای مشکل (برجهای سنگی) وجود دارد، اما مسیر به طور کلی ساده است. این مسیر برای اولین بار در سال 1947 توسط بیل تیلمن و گروهش تلاش شد، اما آنها فقط توانستند به نقطه ای در حدود 6200 متری برسند. در سال 1954، یک تیم دانشگاه کمبریج این رکورد را با رسیدن به سر راهب بهبود بخشید، اما نتوانستند فراتر از این نقطه پیشروی کنند. تلاش سوم در سال 1956 توسط یک گروه اعزامی بریتانیایی-آمریکایی نیز نتوانست به قله برسد.
پس از رسیدن به ارتفاع 7163 متری بالای یخچال کونتی، هوای بد و عوامل دیگر، صعود آنها را به پایان رساند.این مسیر سرانجام در سال 1958 توسط بانکها و پتی همانطور که قبلا توضیح داده شد، صعود شد. صعودهای بعدی در سال 1983 و در سال 1997 توسط یک تیم ایرانی انجام شد.
این مسیر در ادامه توسط گروه بیل تیلمن و تیم دانشگاه کمبریج تلاش شد که هر دو منجر به شکست در رسیدن به قله شد. این مسیر برای اولین بار 21 سال پس از بانکها و پتی در سال 1979 توسط یک گروه اعزامی لهستانی-پاکستانی صعود شد. گروه اعزامی لهستانی-پاکستانی حدود 3000 متر طناب از ارتفاع 4900 متری به بالا نصب کرد. ریشارد کووالوسکی، ستوان M شیر خان و تادئوش پیوتروفسکی در ابتدا با آندریج بیلون، یاک جرونچفسکی و جری تیلاک به قله رفتند و روز بعد به قله رسیدند.
سه روز بعد، با پشتیبانی هیچ کس بالای کمپ دوم در ارتفاع 6200 متری، آنا چروینسکا و کریستینا پالمووسکا، راه خود را به قله از طریق باد و برف در حال رانش بدون طناب برای صعود سریعتر جنگیدند. این در آن زمان دومین صعود "فقط بانوان" پس از هالینا کروگر و آنا اوکوپینسکا بود که به قله گاشربروم دوم در سال 1975 صعود کردند. این مسیر در سال 1987 توسط یک تیم هلندی متشکل از دریس نیجسن (رهبر)، تام ون دن بوگارد، رودولف دو کونینگ و ماتیه ون ریجسویک تکرار شد.
آنها در ابتدا یک مسیر کوتاهتر در سمت راست تلاش سال 1964 برای رسیدن به یال در ارتفاع 6000 متری صعود کردند که در آنجا به مسیر لهستانی سال 1979 پیوستند. هوای خوب حاکم بر کوهستان در نیمه اول مسیر پس از برپایی کمپ سوم در ارتفاع 6350 متری بدتر شد. کمپ اول در ارتفاع 4800 متری توسط بهمن یخی تخریب شد و کمپ دوم زیر برف عمیق ناپدید شد. نیجسن در این زمان نیز دچار ادم مغزی شده بود. یازده روز پس از برپایی اولین کمپ، دوباره به آن رسید. ون ریجسویک کوله پشتی و تجهیزات خود را گم کرد و نیجسن دچار حالت تهوع مداوم شد و کار ون دو بوگارد و دو کونینگ برای ادامه مسیر به قله از همان مسیر لهستانیها ادامه مسیر داد. یک تیم کلمبیایی در سال 1995 این مسیر را صعود کرد. تا به امروز فقط سه صعود موفق انجام شده است.
یال شمالی (ژاپنی) بین یخچالهای غولمت (Ghulmet) و پیسان (Pisan) در حدود 6000 متری بالا میرود. یک آبراهه اولیه به یال در ارتفاع 5500 متری بالای یخچال پیسان صعود میکند و از یک بخش اولیه قرنیزها و پلههای سنگی اجتناب میکند. یال طولانی است اما از نظر خطرات عینی در دو طرف نسبتا ایمن است. کارل هرلیخ کوفر دو گروه اعزامی را برای تلاش در شاخه شمالی رهبری کرد اما هر دو به دلیل مشکلات استراتژیک ناشی از پیچیدگیهای صعود این مسیر شکست خوردند.
ایهو اوتانی یک تیم ژاپنی موفق را به قله رهبری کرد و در طول مسیر 5000 متر طناب ثابت نصب کرد. یک باند سنگی 150 متری بین 6400 متر و 7000 متر با استفاده از یک یخچال دور زده شد و پس از صعود یک پله یخی 45 متری زیر 7300 متر، اوتانی و ماتسوشی یاماشیتا در ارتفاع 7600 متری بیواک کردند. بخش پایانی یال شامل یک باند سنگی دشوار با درجه UIAA VI، 5.8، A2 بود که از بالای آن قله به آن تراورس شد. یال شمالی گاهی به عنوان شاخه ژاپنی نیز نامیده میشود.
یک گروه اعزامی کانادایی در سال 1984 متشکل از باری بلانچارد، دیوید چیزماند، کوین دویل، تیم فریزن و گرگ کرون دومین گروهی بودند که از طریق این مسیر به قله رسیدند و این کار را به سبک نیمه آلپی انجام دادند. پس از اینکه تلاش سه هفتهای اولیه به دلیل بارش سنگین برف در ارتفاع بالا در مسیر از 250 متری قله شکست خورد. تلاش دوم متشکل از باری بلانچارد، دیو چیزمن و کوین دویل مسیر را در 7 روز صعود کردند. هر سه توسط رعد و برق حداقل دو بار بیهوش شدند و نیاز به احیا توسط دو نفر دیگر داشتند. کاناداییها این مسیر را "یال کاسین کاراکروم" نامیدند. تا به امروز این چشمگیرترین صعود به کوه است.
یال شرقی به قله راکاپوشی شرقی (7010 متر) منتهی میشود که از آنجا باید یال قله به سمت غرب تراورس شود تا به قله اصلی برسد. این مسیر در دهه 80 سه بار تلاش شد اما بدون موفقیت بود و مسیر به قله اصلی راکاپوشی از طریق این مسیر همچنان بدون صعود باقی مانده است.
یال شمال غربی طولانیترین یال در جهان است که در طول 7 کیلومتر بین یخچالهای ماسوت و گلمیت تقریباً 4000 متر ارتفاع دارد. این مسیر امروزه بدون صعود باقی مانده است و یکی از اهداف بزرگ بدون صعود کاراکروم است. 3000 متر اول شامل صعود ترکیبی با نیاز به صعود کمکی در برخی نقاط است. پس از آن یک بخش مسطحتر قرار دارد اما بین آن و قله دشوارترین قسمت قرار دارد: یک دیواره سنگی عمودی و صاف به ارتفاع 700 متر.
اولین تلاش برای این مسیر در آگوست 2001 توسط یک تیم فرانسوی متشکل از مانو پلیسیه، مانو گای، ایلدی کیس، ایزابل کریر و جاوید علی انجام شد. پس از هم هوایی با قلههای مجاور و هوای بد مداوم، این تلاش به سبک آلپاین با نزدیک شدن از یخچال گلمیت انجام شد. به دلیل شرایط نامساعد، تیم پیشرفت کمی داشت و هدف به جای آن به شاخه شمالی تغییر یافت. به دنبال هوای بد بیشتر، این مسیر نیز باید رها میشد.
در سال 2005، یک تیم عمدتا ایتالیایی متشکل از آلبرتو پروفو (سرپرست)، رنزو کرونا، ایوو فری، میشله رومیو، مارکو اسکارسو و آمریکایی کارلوس بوهر دومین تلاش را انجام دادند. تیم سعی کرد از یخچال ماسوت نزدیک شود اما متوجه شد که عقبنشینی یخچالی بسیار بزرگی در چهار سال گذشته پیدا کردن یک لیبه عملی از میان هزارتوی یخچالها به پای یال را غیرممکن کرده است. آنها در نهایت تلاش خود را رها کردند.
مسیرهای دیگر دیوارههای شرقی (بگروت)، جنوبی و شمالی (غرب شاخه شمالی) همگی بدون تلاش هستند، به استثنای دیواره شرقی در سال 2000. همه آنها خطرات قابل توجهی با سراکهای خطرناک و خطر بالای بهمن دارند.
صعود به راکاپوشی معمولا به دو مرحله تقسیم میشود: صعود به کمپ اصلی (Base Camp) و سپس ادامه صعود به قله. در مرحله اول، کوهنوردان باید از طریق مسیرهای مختلف به پایگاه اصلی برسند که به طور معمول نیاز به چند روز زمان و اقامت در ارتفاعات مختلف دارد. در مرحله دوم، صعود به قله شامل مراحل تکنیکی و استفاده از تجهیزات خاص است که نیاز به دقت و تجربه بالا دارد.
کوهنوردان ایرانی نیز در تلاش برای صعود به قله راکاپوشی مشارکت داشتهاند. یکی از تیمهای ایرانی موفق به صعود به این قله در سالهای اخیر شد و این موفقیت به عنوان دستاوردی مهم در تاریخ کوهنوردی ایران ثبت گردید. صعود ایرانیان به این قله نشان دهنده رشد و توسعه توانمندیهای کوهنوردی در کشور و همچنین مشارکت فعال ایران در جامعه جهانی کوهنوردی است.
این تیم متشکل از رضا زارعی، محمد اوراز ،جلال چشمه قصابانی، رامین شجاعی و فرشاد خلیلی و حسین خوش چشم بود. این تلاش در سال 1376 به وقوع پیوست و به یکی از بزرگترین دستاوردهای تاریخ کوهنوردی ایران تبدیل شد.
راکاپوشی قلهای است عظیم در کاراکروم پاکستان که صعود به آن همواره به عنوان افتخاری بزرگ برای کوهنوردان به شمار میرود. همچنین این قله جایگاهی خاص در بین ایرانیان نیز دارد. این مقاله از دکوول به بررسی کامل قله راکاپوشی پرداخته شد و امید است که مورد توجه شما قرار گرفته باشد. اینجا دکوول است رسانه ادونچر و کوهنوردی ایران.
علاقه شخصی من به کوهنوردی و صعودهای بلند هیمالیایی منجر شد که به شکل حرفهای این ورزش رو دنبال کنم و به سمت مربی شدن و راهنمای کوهستان شدن برم.