هومن آپرین (اولین ایرانی فاتح قله اورست)
وقتی صحبت از هیمالیانوردی در ایران به میان میآید، اولین سوالی که به ذهن میرسد این است که پیشگامان هیمالیانوردی در ایران چه کسانی بودند. قطعا در این میانا صعود به قله اورست از ارزش بسیار بالا و جایگاه خاصی برخوردار بوده است. پس از هر جایی در تاریخ کوهنوردی و هیمالیانوردی در ایران که وارد شوید به اسم هومن آپرین برخورد خواهید کرد. اولین ایرانی که توانست قله اورست را صعود کند. البته هومن آپرین شهروند ایرانی-آمریکایی است و از آنجایی که در خارج از ایران بوده است بسیاری وی را نمیشناسند یا اولین صعود به یک 8000 متری ایرانی را به محمد جعفر اسدی که صعود مشترک به قله ماناسلو داشت نسبت میدهند. اما این خارج از واقعیت است و هومن آپرین اولین ایرانی است که یک هشت هزار متری و قله اورست را صعود کرده است. این مقاله به احترام این کوهنورد بزرگ نگارش شده است. پس با ما در دکوول رسانه ادونچر و کوهنوردی ایران همراه باشید و در پایان ما را از نظرات خود بی بهره نگذارید.
فهرست:
هومن آپرین: اولین ایرانی فاتح اورست و یک قله هشت هزار متری
۵ اکتبر ۱۹۹۰ معادل با 13 مهر 1369 برای ایرانیان روز مهمی بوده است. روزی که اولین ایرانی توانست پای بر قله اورست بگذارد. روزی که آوازه اسم ایران بر گوش جهانیان پیچید. روزی که جهان در زیر پاهای هومن آپرین قرار گرفت و وی را به اولین ایرانی بدل کرد که توانسته است یک قله هشت هزار متری را فتح کند. این روز و این اسم برای همیشه در تاریخ کوهنوردی و هیمالیانوردی ایران حک شدند. امید است یاد و خاطر این کوهنوردی فقید و توانمند برای همیشه در یاد ما جاودانه بماند. در ادامه قصد داریم نگاهی به زندگی و مرگ هومن آپرین و همچنین فرآیند و رشد کوهنوردی وی اشاره کنیم. با ما در دکوول همراه باشید.
هومن آپرین از تهران تا آمریکا
هومن که در تهران، ایران به دنیا آمده بود، کودکی ماجراجو و مستقل بود که اغلب برای مطالعه روی پشت بام خانه خانوادگیشان مینشست. او که شیفته کوههای البرز بود، در ۱۴ سالگی به تنهایی به قله دماوند (۵۶۱۰ متر)، بلندترین قله ایران و خاورمیانه و بلندترین قله آتشفشانی آسیا صعود کرد. او به فدراسیون کوهنوردی ایران پیوست و وقت آزاد خود را در کوهستان سپری کرد.
هومن در سال ۱۹۶۶ برای تحصیل ریاضی در دانشگاه USC به لس آنجلس مهاجرت کرد، اما اولویت او همیشه کوهنوردی بود. او یک باشگاه کوهنوردی دانشجویی تاسیس کرد و در وست ریج ماونتینیرینگ مشغول به کار شد. او مدتی صاحب و مدیر یک فروشگاه کوهنوردی و اسکی در پارک سیتی، یوتا بود و به عنوان سرپرست در تیمهای امداد هلیکوپتری در راکی و کالیفرنیا کار کرد. وی توانست در سال ۱۹۷۹ تابعیت آمریکا را دریافت کرد.
شروع کوهنوردی هومن آپرین
زندگی هومن حول ماجراهای کوهنوردی میچرخید. از همنوردان وی میتوان به فرد بکی، وین بلوینز، لیدز دیویس، الکس لو و آنگ تمبا شرپا اشاره کرد. صعودهای اولیه و مسیرهای جدید صعود شده توسط هومن شامل صعود در سیرا، برجهای بیابانی جنوب یوتا، دیوارههای بزرگ در آلاسکا (تاتینا اسپایر) و هیمالای نپال بود. هومن در ۱۳ سفر اکتشافی هیمالیا شرکت کرد که در بیشتر آنها نقش سرپرستی را بر عهده داشت.
در سال ۱۹۸۵، او و تیمش مسیر جدید فوقالعاده دشواری را بر روی آمادابلام (۶۸۱۲ متر)، یال لاگوناک صعود کردند. شرکت او، هیمکوه گایدز، اولین شرکت راهنمای آمریکایی بود که با موفقیت به قله اورست رسید و سومین زن آمریکایی را به قله رساند. در ۵ اکتبر ۱۹۹۰، او اولین ایرانی بود که به قله اورست رسید ولی به دلیل دو تابعیتی بودنش شاید بسیاری از ایرانیان از این صعود اطلاعاتی در دست ندارند.
او از دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ به عنوان راهنمای کوهستان اکسوم فعالیت داشت و تخمین زده میشود که حدود ۲۰۰ بار نقش سرپرست در رسیدن به قله گرند تتون را ایفا کرده است. به عنوان مدیر شرکت هیمکوه، او دهها مسیر پیادهروی و قله را راهنمایی کرد. او نزدیک به دو دهه در نپال به دنبال مسیرهای جدید پیادهروی آلپی و صعود بود و همچنین در ایران سرپرستی میکرد.
هومن یک کوهنورد کلاسیک بود. او به ایمنی، مسئولیت شخصی و شهود اهمیت میداد؛ بسیار وفادار بود و دو همنورد خود، وین بلوینز و خودم را همنوردان مادام العمر کوهنوردی خود مینامید. وی همواره به کار آموزش کوهنوردی در کوه مشغول بود و از راه رفتن تا ریتم تنفس و نکات مهم پیرامون کوهنوردی را به همگان گوشزد میکرد. به نوعی آموزش اصل و اساس استانداردهای رفتاری آپرین به شمار میرفت.
در کوهنوردی و زندگی، هومن تعهد روحانی فزایندهای به خودشناسی داشت. او با یادآوری لحظهای تعیین کننده در ۱۲ سالگیاش گفت که ناگهان از پنجره قطار بیرون پرید و چاقوی جیبی مورد علاقهاش را به درهای عمیق پرتاب کرد. او یادآوری کرد: «من تصمیم گرفتم هیجان آزادی از وابستگی به آن چاقو را به خاطر بسپارم. من صاحب آن چاقو بودم، نه اینکه آن چاقو مالک من باشد. این اتفاق ساده به برکتی برای تمام ماجراهای آینده زندگی من تبدیل شد.» نکات تغییر در زندگی تک به تک ماها وجود دارد و این چاقو نقطه تغییر هومن به شمار میرفت.
نظرات دیگران درباره هومن آپرین
بخشی از نقل قول لیدز دیویس را درباره هومن بخوانیم: "در طول ماجراهای مشترکمان، گفتگوهای ما معمولا حول محور رشد معنوی و مراقبه میچرخید. من که در بهترین حالت یک کوهنورد متوسط بودم، داشتن او را به عنوان مربی، شریک کوهنوردی و برادر معنویام امتیازی بزرگ میدانستم. صبر و آموزش او در طول سالهای دوستی ما همچنان بر روح و روان من تأثیر میگذارد. در اواخر سپتامبر، هومن برای آخرین بار با من به کوه ویتنی صعود کرد، جایی که او عاشق آنجا بود و خاکسترهایش در آنجا ابدی شد."
هومن آپرین، کوهنورد و راهنمای کوهستان، در ماه می سال ۲۰۱۵ در سن ۶۸ سالگی بر اثر زوال عقل پیشانی-گیجگاهی درگذشت. در زمان مرگ، عزیزانش در کنار او بودند: لیزا گلدوفاس و فرزندانشان، دُرا و جویی آپرین، تارا آپرین دختر هومن، و نوهاش نیکایا آپرین. یادش گرامی و روحش در شادی.
نگاهی شخصی لیزا گلدوفاس (همسر هومن آپرین)
هومن و من بیش از دو دهه را به عنوان دوست، همسر، جوینده معنوی، دنبال کننده کوهنوردی و جوجیتسو (به ترتیب)، و والدین با هم گذراندیم. هومن تمایل داشت مردم را به قله ماجراها هدایت کند: یک پیادهروی معمولی میتوانست ناگهان حماسی شود؛ یک صعود آسان میتوانست به یک ماراتن تبدیل شود. او از بازگو کردن داستانهای لرزیدن تمام شب روی یک لبه یا کشف یک «راه میانبر» به یک مسیر جالبتر یا نشان دادن به یک تازه کار که میتواند موانع را پشت سر بگذارد و به ظاهر غیرممکن را انجام دهد لذت میبرد. او عاشق خندیدن و داستان گفتن بود.
هومن بیشتر عمر خود را به عنوان کوهنورد و راهنما گذراند. او معتقد بود که کار باید لذتبخش باشد و «بیمه» شامل ورزش، سلامتی و ماجراجویی است. بسته به تمایلاتش، میتوانست یک هدف دشوار را به چیزی سرگرمکننده و آسان تبدیل کند یا یک کار ساده را به یک مانع غیرقابل عبور تبدیل کند. هومن با آغوش باز بغل میکرد و خانوادهاش را با اشتیاق عمیق دوست داشت. او شجاعت را طلب میکرد و انتظار وفاداری از خانواده و دوستان داشت. و همچنین سریعا احساس توهین میکرد یا با غرور و قضاوت واکنش نشان میداد. او همیشه در مقابل تحقیر شدن دیگران واکنش نشان میداد.
کسانی که با هومن وقت گذراندند میدانستند که از سن بسیار کم، عشق او به کوهستان به طور جداییناپذیری با جستجوی معنوی او گره خورده بود. هومن به عنوان یک کوهنورد و راهنما معتقد بود که از کسانی که تحت مراقبت او بودند با یک «طناب نامرئی» محافظت میکند. او روحی پیچیده داشت و نزدیک بودن به هومن مستلزم راحت بودن با تعادل دائمی بود. من سپاسگزارم که توانستم بخشی از زندگی هومن با هیجان، خوشبینی و شادی متعالی او باشم. وین بلوینز
از نظر من، برجستهترین ویژگی هومن آپرین، هدایای فوقالعاده روحانی بود که به رفقای خود میداد. برای مثال، او یکی از ارزشمندترین هدایا را به من داد: خودشناسی. وقتی اوضاع در کوهستان سخت میشد، دوست داشت بگوید: «خوش آمدی، خطر، دوست قدیمی من.» گاهی اوقات من هم با آهنگ آهنگ پل سایمون برای او میخواندم. او از خطر استقبال میکرد زیرا چالش میآورد. و چالش، برای او، زمینه آزمایش بود.
هر کوهنوردی این شرایط را میشناسد. شما به خودتان میگویید: «من باید این حرکت را انجام دهم وگرنه برای همیشه روی این کوه گیر میکنیم.» یا «این میخ باید واقعا خوب باشد، چون محافظ بعدی خیلی بالاتر است.» یا «باید خودم را از این شکاف بیرون بیاورم. همه چیز به خودم بستگی دارد.» همه چیز به خودم بستگی دارد، ماهیت خود زندگی است.
کلام آخر
متاسفانه در طی سالیان طولانی و متمادی مهاجرتها و خارج شدن از کشور پتانسیلهای بسیاری را از آن مرز بوم غنی ربوده است. به نظر شخص نگارنده هومن نیز از آن یک درصدهایی بود که در هرجا قرار میگرفت در پی رشد و ایجاد مسیری جدید تلاش میکرد. وی نام خود را در سردر تاریخ کوهنوردی ایران با آب طلا حک کرده است و به هیچ عنوان نمیتوان ارزش وجودی وی را نادیده گرفت. این مقاله با احترام به یاد هومن آپرین نگاشته شده است و امید است مورد توجه قرار گیرد. اینجا دکوول است رسانه ادونچر و کوهنوردی ایران.
یوسف تقی زاده
علاقه شخصی من به کوهنوردی و صعودهای بلند هیمالیایی منجر شد که به شکل حرفهای این ورزش رو دنبال کنم و به سمت مربی شدن و راهنمای کوهستان شدن برم.