قله اسپانتیک، همچنین به نام قله طلایی شناخته میشود، یک قله همراه با صعودی چالش برانگیز به ارتفاع 7,027 متر با مناظر پانورامایی از کوههای اطراف در رشته کوههای کاراکروم است. مدت زمان این صعود و پروژه از 15 تا 35 روز وابسته به پنجره هوا و وضعیت جوی است و به عنوان یک قله غیر فنی شناخته میشود، اگرچه دقیقاً به عنوان یک قله ترکینگی نیز شناخته نمیشود.
مسیر طولانی، برفهای عمیق و هواهای از عوامل ایجاد چالش در این صعود میتواند باشد، اما میتواند مفهوم کوهنوردی را عمیقا به افرادی که قصد ورود به این حوزه را دارند معرفی کند. این گزارش برنامه از جانب جکسون گرو در تابستان سال 2023 نگارش شده است. در این ترجمه با وی همراه هستیم تا نگاهی عمیق به فرآیند صعود به 7027 متری اسپانتیک بیاندازیم. دکوول همراه شماست تا پنجره جدیدی از دنیای ادونچر را به روی شما بگشاید.
قله اسپانتیک، که به نام "پیک زنان" نیز شناخته میشود، یکی از کوههای محبوب برای کوهنوردان در رشته کوههای کراکروم در پاکستان است. این کوه با ارتفاع 7,027 متر ، به دلیل زیبایی منحصر به فردش و مسیر نسبتاً کم خطرش برای صعود مشهور است.
نام قله |
اسپانتیک |
ارتفاع |
7027 متر |
موقعیت |
پاکستان، رشته کوه کراکروم |
ناحیه |
کوهستانی |
ارتفاع نقطه شروع صعود |
4500 متر |
مسافت: 42 کیلومتر هر طرف در مسیر رفت و برگشت
زمان مورد نیاز: زمان رفت تا کمپ اصلی حدود 3 روز و زمان برگشت معمولا 2 روز زمان نیاز دارد.
افزایش ارتفاع: 2,500 متر ارتفاع در طول سه روز سفر به کمپ اصلی.
پیچیدگی: سه روز سفر به کمپ اصلی اسپانتیک برای اکثر افرادی که قصد ترکینگ یا هایکنیگ دارند قابل مدیریت به حساب میآید. در حالی که هر روز حدود 600-1000 متر افزایش ارتفاع انجام میشود، مناظر ناپیوسته، لحظاتی از استراحت و بازیابی با پیادهروی آسان را فراهم میکند. دشوارترین و تنها بخشهای خطرناک این مسیر در زمانهایی است که در روز سوم روی یخچال صرف میکنید. در اینجا راهنمای شما باید یک مسیر را انتخاب کند تا به شما کمک کند از شکافهای زیاد و افتادن در شکافهای حزر کنید.
مجوزها: موضوع مجوزها مربوط به شرکت طرف قرارداد شماست و غالبا نباید نگرانی در این زمینه داشته باشید.. امکان پیادهروی مستقل وجود ندارد و شما باید با یک راهنما و یک اپراتور تور هماهنگیهای لازم را انجام داده باشید.
راهنما: یک راهنما در این سفر الزامی است و راهنما تمامی موارد لازم، فواصل، جهتها و اماکن کمپها را مدیریت میکند. در مورد مسیرها میتوان گفت جهت حرکت همیشه واضح و مشخص نیست. به خصوص یخچال مانند یک مارپیچ بود و راهنمای محلی 100٪ ضروری است.
اقامت: هر شب شما در یک کمپ بسیار زیبا میگذارنید.
معمولاً تجهیزات خود را خیلی سبک تهیه کردم و توانستم بیشتر لباسهایم را در هر عصر/شب شسته و خشک کنم، البته بیشتر در نیمه اول سفر. در مراحل بعدی سفر، هوا خیلی سرد بود، بنابراین ما انقدر عرق نمیکردیم و عملا لباسهای گرم خود را بیوقفه پوشیده بودیم. در روزها هوا بسیار گرم بود و شبها بسیار سرد، بنابراین نیاز به تنوع خوبی از لباسهای گرم و سرد دارید. توافق ما با باربران برای 12 کیلوگرم بود و بقیه اقلام را در طول روز در مسیر منتهی به کمپ اصلی باید حمل میشد. در ادامه قصد داریم به لیست تجهیزاتی که همراه داشتم اشاره کنم:
1 جفت شلواری که ممکن است به شورت تبدیل شود |
1 لباس زیر حرارتی با آستین بلند |
1 کلاه دوزاده |
1 جفت شورت |
4 جفت شلوارکهای سریعخشک |
1 کلاه کشی |
1 جفت شلوار گرم یا ضخیم برای پیادهروی |
1 ژاکت پایین سبک |
1 پیراهن حرارتی با آستین بلند |
1 پیراهن با آستین بلند سریعخشک |
1 ژاکت پایین سنگین برای صعود به قله |
2 تیشرت با آستین کوتاه |
ابزار حمایت |
||
کلاهسر |
||
کفشهای ترکینگ |
کرامپونها |
دستکشهای گرم یا دستکشهای ارتفاع بالا |
میکرواسپایکز |
کفشهای صعود به ارتفاع 6000-8000 متر |
عینک طوفان |
کمربند |
1 جفت جوراب گرم برای صعود به قله |
|
گتر |
3 جفت جوراب معمولی |
کرم ضد آفتاب |
باتوم برای ترکینگ |
پاوربانک |
|
دوربین و تجهیزات فیلمبرداری مانند هلی شات و ... |
تصاویر برگرفته از وب سایت journeyera.com/spantik-peak-climb
سفر ما به اسپانتیک، که با عنوان "قله طلایی" شناخته میشود، از اسکاردو آغاز شد. بعد از چند روز آمادهسازی در خیابانهای غبارآلود شهر کوهستانی کوچک، ما ملزومات مورد نیاز را جمعآوری کرده و کولهپشتیهایمان را برای ماجراجویی بزرگ آماده کرده بودیم. یک جیپ کلاسیک در پارکینگ منتظر ما بود و ما کولهپشتیهایمان را بار زدیم تا پا در این سفر بگذاریم.
مسیر رسیدن به روستای آراندو حدود پنج ساعت زمان میبرد و در طی این مسیر از روستاهای کوچک بسیاری عبور میکنیم. جادهها همچنان همانند سفر به آسکوله، که نقطه شروع ترکینگ تا کمپ اصلی قله K2 است، ناپایدار و نامناسب است. یکی از سورپرایزهایی که در طول سفر اتفاق افتاد، توقفی بود که در روستای چو ترون (Cho Trun) داشتیم. اینجا نه تنها یک وعده غذای محلی خوشمزه خوردیم بلکه توانستیم از چشمههای گرم طبیعی نیز استفاده کنیم.
اوایل بعد از ظهر به محل کمپ در حاشیه روستای آراندو رسیدیم و برای بعد از ظهری بسیار دل انگیز شدیم. مقرر بود که صبح روز بعد ترکینگ را آغاز کنیم. اکسپدیشن ما برای 20 روز طراحی شده بود که شامل ترکینگ به کمپ اصلی و بازگشت از آن، انتظار برای پنجره هوایی مناسب و همچنین صعود به قله میشد.
روز اول: زمان آن رسیده بود تا پس از برنامهریزی و آمادهسازیهای زیاد ماجراجویی خود را آغاز کنیم. مسافتی کوتاه از محل کمپ را تا مرکز روستای آراندو پیمودیم. اینجاست که ترکینگ و پیمایش واقعاً آغاز میشود. با چند نفر از مردم محلی آشنا شدیم و آخرین تجهیزات و اقلام ضروری را تهیه کردیم. سپس از پل عبور کردیم و به سوی کوهها رفتیم و از کودکان محلی نیز خداحافظی کردیم.
روز اول ترکینگ شما را از بالای یخچالهای زیبای منطقهف به سمت جلوههای سخت و ناپیوسته یخچالی که غالبا رخهای خشنی دارند، هدایت میکند. مسیر رفت غالبا به شکل خاکی بود. در همان اوایل پیشمایش بارانی کوچک شروع عالی ما را تا حدودی چالش برانگیز کرد اما به سرعت پایان یافت و وارد یک پنجره عالی هوایی شدیم که در تمام پیمایش ما تا کمپ اصلی ادامه داشت.
جالبترین منظره در ترکینگ، پوشش گیاهی سبز و دلربای منطقه بود. انتظار نداشتیم در میان گلهای وحشی قدم بگذارم، که با ترکینگهای سنگی، خشک و غبارآلود دیگر در پاکستان تفاوت قابل توجهی داشت.
از همان لحظات ابتدایی ترکینگ، ما با دیدن مناظر برفی و شگفت انگیز قلههای برفی اطراف مشعوف شده بودیم. این سفر مناظر بسیار زیبایی را در اختیار شما قرار میدهید و تا رسیدن به کمپ اصلی نیز ادامهدار است. روستاهای کوچک که بر پایه کشاورزی در زمینهای حاصلخیز ایجاد شده بودند و فقط از از چند خانه سنگی تشکیل شده بودند به شکل پراکنده در جای جای مسیر دیده میشدند. محل کمپ ما برای شب اول در میان یکی از این روستاها به نام چوگو بالانسا (3350 متر) قرار گرفته بود. خانههای سنگی بیشتر جایگزین چادر برای کشاورزان بود که بتوانند استراحت خوبی داشته باشند.
روز اول ترکینگ به کمپ اصلی حدود 14 کیلومتر پیمایش و 937 متر افزایش ارتفاعی داشت که تقریبا چهار ساعت به طول انجامید.
روز دوم: شروع زود هنگام ما با آسمان صاف سبب ایجاد انگیزه در ما برای حرکت به سمت کمپ بلوچو شد. مجموع فاصله برای این روز همچنان 14 کیلومتر با 742 متر افزایش ارتفاع بود که تقریبا پنج ساعت به ما طول کشید.
مسیر پیمایش مجدد از پاکوب بالایی یخچال بود که تنها در بخشهایی به دلیل تخریب رخ داده در مسیر وارد یخچال میشدیم. انجام این پیمایش چالش زیادی را برای افراد به دنبال ندارد. رسیدن به محل کمپ تجربهای بینظیر برای ما به دنبال داشت و با کنار رفتن ابرها برای اولین بار توانستیم نگاهی به قله اسپانتیک زیبا که در پای روز بسیار درخشان و زیبا بود بیاندازیم.
روز سوم: آخرین روز ترکینگ به کمپ اصلی کمی جذابتر از دو روز قبلی با طبیعت آرام آن بود. ما بلافاصله وارد یخچال شدیم و شروع به عبور از "جاده سفید" مستقیم از روی یخچال به سمت قله اسپانتیک کردیم. با آبوهوای صاف، به مناظر قلهای که به زودی تصمیم به صعود به آن میگرفتیم، پذیرفته شده بودیم.
یخچال به تدریج پیچیدهتر شده و به یک یخ بلور تبدیل شد که تنها با حضور راهنمایان محلی امکان انجام پیمایش در آن بود. در چندین بخش با استرس زیاد اقدام به عبور از کنار شکافهای یخی بسیار عظیم کردیم و یک بار هم برای انجام این عبور از طناب استفاده شد. اگر به شکل استاندارد به این مسیر نگاه کنیم تدابیر امنیتی بیشتری مورد نیاز است که در دل کوهستانهای وحشی غرب و پاکستان به خوبی اجرا نمیشود.
پس از عبور از آخرین قسمت یخ در یخچال، آخرین وظیفه ما قبل از رسیدن به خانه جدید خود، کمپ اصلی اسپانتیک میبایست شیب زیر کمپ را که بسیار هم تند بود را پیمایش میکردیم. تپه پر از چمن آزاد و گلهای وحشی بنفش، قرمز و زرد بود. این منظره بسیار زیبا بود و بدون شک یک پالت رنگی غیرمنتظره در ارتفاع 4300 متری به شمار میرود. به نظر میآید که اینجا یک تکه کوچکی از سوئیس در مناظر معمولاً سخت و بیرحم پاکستان است.
پس از 42 کیلومتر و بیش از 2000 متر افزایش ارتفاع در مدت سه روز، در بعد از ظهر توانستیم خود را به کمپ اصلی اسپانتیک برسانیم. چادرها برپا شدند، آشپزخانه ایجاد شد و چادر توالت نیز نصب گردید. با توجه به پنجره هوایی انتظار داشتیم که چیزی بالغ بر دو هفته تلاش در این منطقه انجام دهیم.
کمپ اصلی اسپانتیک یکی از زیباترین کمپهای اصلی است که تا به امروز پا گذاشتهام. این پایگاه روی لبه صخره قرار دارد و چشمانداز 270 درجه اطراف قلهها و مستقیم به پایین به یخچال را فراهم میکند. اینجا مکانی فوقالعاده برای طلوع و غروب خورشید است.
اکنون تمرکز ما معطوف به هم هوایی است. در دور اول هم هوایی هدف رفتن به کمپ 1 و سپس کمپ دو و برگشت به کمپ اصلی است. با انجام هم هوایی، سپس منتظر پنجره هوایی مناسب برای صعود به قله خواهیم شد.
مسیر از کمپ اصلی به کمپ 1 طبیعتا شیبدار است. فاصله تنها 2 کیلومتر است، اما در این سفر کوچک شما بیش از 800 متر ارتفاع خواهید گرفت. با مناظر سنگی که اغلب با شن و ماسه تزئین شدهاند، این مسیر ممکن است کمی لغزنده باشد، اما به طور کلی یک صعود راحت به شمار میرود.
در نیمه مسیر یک نقطه شیبدار شگفتانگیز وجود دارد که منظری فوقالعاده از یخچال چومولونگما را نمایش میدهد، که برای رسیدن به کمپ اصلی از آراندو از آن عبور کردیم. مناظر یخچال و قلههای اطراف با ادامه صعود به کمپ 1 بهتر و زیباتر نیز میشود. انتظار میرود صعود تا از کمپ اصلی تا کمپ 1، 2 ساعت زمان نیاز داشته باشد.
در محل حدودی کمپ 1، چندین پلکان کوچک با فضای کافی برای برپایی چندین چادر پیدا خواهید کرد. منظر خارج از چادر به طور کامل شگفتآور است، یخچال چومولونگما در پشت زمینه همراه با قلل سر به فلک کشیده. خط برف از همان نقطه از مکان کمپ آغاز میشود، که به این معناست که صبح میتوانید بوتها و کرمپونهای خود را بپوشیده و به سمت برف بروید. ما این چادر را برای نگهداری تجهیزات در اینجا باقی گذاشتیم و به صعود خود ادامه دادیم.
هنگامی که از کمپ 1 دور میشوید، وارد دنیای برفها و شکافها میشوید. مسیر بر روی خط تنگ رویهای جلگهای پیش میرود که چهار کیلومتر از شیبهای متناوب را به شما برای رسیدن به دومین کمپ اسپانتیک میدهد. اهمیت دارد که در اینجا به عنوان یک تیم از هم طنابی استفاده کنید.
تعدادی شکاف جدی وجود داشت که در بخش زیادی از آن تا مچ پا و حتی تا زانو در برف فرو میرفتیم. در پیادهروی عادی و اولین دور کوهنوردی پیمیاش بین کمپ 1 به کمپ 2 حدود چهار ساعت زمان نیاز دارد. بار دیگر که این عبور را در برف سنگین انجام دادیم، بیش از هشت ساعت طول کشید، زیرا مجبور به انجام برفکوبی در برف زیاد شدیم.
کمپ 2 روی یک پلاتوی گسترده قرار دارد که از هر دو سمت به سمت درهها و یخچالها دارای شیب تند است. اینجا اطراف کاملا باز است و واقعاً هیچ جایی برای مخفی شدن از آفتاب تند یا طوفان شدید در این کمپ وجود ندارد.
بعد از یک شب در کمپ 1 و سپس گذراندن شب بعدی در کمپ 2، در یک روز به کمپ اصلی برگشتیم. سفر از کمپ 2 به کمپ 1 دو ساعت به طول انجامید و سپس از کمپ 1 به کمپ اصلی تنها 1.5 ساعت طول کشید. بنابراین، نزول از کمپ 2 به کمپ اصلی در این شرایط خوب در طول فرآیند هم هوایی فقط 3.5 ساعت طول کشید.
بعد از بازگشت به کمپ اصلی اسپانتیک، ما باید هوا را برای پنجرهای ممکن برای صعود به قله بررسی کنیم. متاسفانه، آب و هوا خوب به نظر نمیرسید و تنها پنجره برای ده روز آینده، دورهای 3.5 روزه مستقیماً پس از برفباری پیشبینی شده بود. این به معنای شرایط برفی سنگین در بالای رشته کوه و قله در روزهای پیش از انجام صعود به قله بود. ایدهآل نبود، اما این تنها پنجره ما بود و ما آماده بودیم به سمت بالا برویم و به خود شانس تلاش برای روی این قله را بدهیم. مهم است بدانید که واقعاً به یک تلفن ماهوارهای یا Garmin InReach نیاز دارید تا بتوانید به اطلاعات هوا دسترسی پیدا کنید که به شما کمک میکند تصمیماتی در مورد پنجره هوایی خود بگیرید.
یک پنجره هوایی 3.5 روزه در طی بررسیهای خود در اختیار داشتیم. برنامه ما این بود که در روز اول به کمپ 2 صعود کنیم، سپس در روز دوم به کمپ 3 برویم. در شب روز دوم، ما به صعود به قله اسپانتیک میپرداختیم و سپس در روز سوم به کمپ 3 برمیگشتیم. سپس در روز چهارم به کمپ اصلی برمیگشتیم تا سفر را کامل کنیم. این برنامه در شرایط عادی قابل مدیریت است، اما به دلیل بارش برف سنگین در روزهای پیش، اگر ما بتوانیم آن را انجام دهیم، موفقیت بزرگی برای ما به شمار خواهد رفت.
سفر ما با صعود کوتاه به کمپ 1 آغاز شد. این بار بیشتر مسیر در برف پوشیده بود در حالی که در سفر هم هوایی، خط برف از پس از کمپ 1 آغاز میشد. ما حدود یک ساعت وقت گذاشتیم تا شرایط را در کمپ 1 بررسی کنیم، اما راهنمایان ما تصمیم گرفتند که "به اندازه کافی ایمن" است تا به کمپ 2 ادامه دهیم.
سفری که به تازگی تا 3-4 ساعت طول میکشید، این بار به تقریباً 8 ساعت به ما گرفت. برف زیاد به طور چشمگیری ما را کند کرده بود و احتمال افتادن در شکافها نیز افزایش یافته بود. با این حال، ما به کمپ 2 رسیدیم که هدف ما برای این روز بود و من از این آسوده بودم. این بدان معنا بود که رویاهای صعود به قله هنوز زنده بود.
صبح روز بعد، هنگامی که داشتیم کمپ را جمع آوری میکردیم، یک فاجعه رخ داد. کریس، همکوهنورد من، داشت کیسه خواب خود را بستهبندی میکرد که کیسه خواب از دست او سر خورد. در یک چشم به هم زدن، چندین یارد دور و با افزایش سرعت به عنوان آن شروع به پیچیدن در تپهای شیبدار شد. یک کیسه خواب 500 دلاری از دست رفته بود و ما در حال صعود به ارتفاع 6,200 متر برای خواب دو شب بودیم. آیا ما موفق به زندگی با یک کیسه خواب برای دو نفر خواهیم شد؟
صعود از کمپ 2 به کمپ 3 به طور عمده فنیترین بخش تمام صعود به شمار میرود. این مسئله شامل چیزهایی خیلی افت و خیالرو نمیشود، اما شما باید به مدت چندین ساعت (وابسته به سرعت شما) بر روی یک شیب 45 درجه روی طناب ثابت یومار بکشید تا به کمپ سوم برسید. منظره پایین دست یخچال چومولونگما در پایین دست وقتی در حال صعود هستید واقعا شگفتانگیز است و این بخش از صعود قطعاً بخش مورد علاقه من بود.
با وجود مسافت نسبتاً کم از کمپ 2 به کمپ 3، کمتر از چهار کیلومتر، پیمایش ما تمام روز به طول انجامید. حوالی ساعت 6 عصر به کمپ 3 رسیدیم و پس از نصب چادرها، تنها دو ساعت وقت برای خواب داشتیم. باید بیداری میشدیم و برای صعود به قله اقدام میکردیم.
متأسفانه، در قله، هوا برفی و ابری بود و تنها برای چند لحظه مناظره دره اطراف نمایان شد. در یک روز صاف، شما میتوانید مناظر فوقالعادهای را پیدا کنید که شامل دیدن رخ K2، نانگاپاربات و همچنین قلههای دیگر میشود. ما یک عکس گرفتیم، استراحتی کردیم و سپس برای فرودی طولانی به کمپ 3 برگشتیم. ما تا قبل از غروب به کمپ بازگشتیم و در مجموع 22 ساعت را با دو ساعت خواب به پایان رساندیم. ما موفق شده بودیم.
صبح روز بعد، ما خسته بیدار شدیم اما باید تا کمپ اصلی ارتفاع کم میکردیم. شبانه دوباره باران به سنگینی بارش گرفته بود و به این معنی بود که باید در مسیر برگشت دوباره مسیر را برفکوبی و آماده کنیم. رسیدن به کمپ اصلی تمام روز به طول انجامید؛ اما توانسته بودیم پس از یک سفر طاقتفرسا به کمپ اصلی برسیم. ما با یک کوکاکولا جشن گرفتیم (در پاکستان الکل ممنوع است) و مستقیم اقدام به استراحت کردیم.
یک روز استراحت کافی بود تا حرکت به سمت پایین را آغاز کنیم، بنابراین به طور مستقیم مسیری که دو روز آمدنش طول کنشیده بود را پیمایش کردیم و در نهایت برای رسیدن به روستای آراندو آماده شدیم و آخرین 14 کیلومتر را پیمایش کردیم. سپس بالافاصله یک دستگاه جیپ اختیار کردیم و همان شب به اسکاردو رسیدیم.
صبح روز بعد به اسلام آباد پرواز کردیم. اگر چیزی در مورد سفر در پاکستان میدانید، شما از این تغییر تعجب خواهید کرد. صعود به قله اسپانتیک یکی از سفرهای خاطرهانگیز زندگی من بود و ما را به طور قابل توجهی به چالش کشید. در شرایط هوایی بهتر، ممکن است چالش فرآیند صعود کمتر شد اما این رشته فوقالعاده زیبا را نباید دست کم گرفت.
علاقه شخصی من به کوهنوردی و صعودهای بلند هیمالیایی منجر شد که به شکل حرفهای این ورزش رو دنبال کنم و به سمت مربی شدن و راهنمای کوهستان شدن برم.